هشدار کارشناسان درباره تبعات روانشناختي پاندمي
آسيبهاي رواني کرونا با واکسن رفتني نيست
هشدار کارشناسان درباره تبعات روانشناختي پاندمي
پاندمي آسيبهاي رواني کرونا با واکسن رفتني نيست
پاندمي آسيبهاي رواني کرونا با واکسن رفتني نيست
در دوران کرونا، شاهد افزايش آمار اختلالات رواني بوديم. البته در اغلب کشورها نيز همين شرايط، حکمفرما بود. با وجود آنکه به دليل قرنطينه طولاني، تنهايي و فاصلهگذاري اجتماعي، احتمال افزايش آمارهاي اختلالات رواني چندان دور از انتظار نبود، اما در کشور ما بحث سلامت روان در دوران کرونا به عنوان اولويت اول مطرح نشد. يکي از مهمترين آسيبهاي اين اتفاق، بحث افزايش بستريها در بيمارستانهاي روانپزشکي در دوران کرونا بود.
برخي کارشناسان سلامت هم تاکيد دارند که حتي واکسيناسيون سراسري ?? درصد جمعيت جامعه هم نميتواند اختلالات روانپزشکي ناشي از کرونا را برطرف کند. صاحبنظران سلامت ميگويند علاوه بر اينکه بايد فرآيند واکسيناسيون براي محافظت از مردم در برابر کرونا تسريع شود، همزمان لازم است براي حفظ سلامت روان مردم در دوران پاندمي و حتي دوران بعد از پاندمي نيز تدابير ويژهاي انديشيده شود.
جليل کوهپايه زاده، رئيس دانشگاه علوم پزشکي ايران هم از افزايش ضريب اشغال بيمارستانهاي روانپزشکي در دوران کرونا خبر داد و گفت: «متاسفانه با شيوع و شدت ويروس کرونا در جامعه و پيکهاي پي در پي، بيش از ?? درصد از افراد جامعه درگير اختلالات روان شناختي شدند. البته اغلب اين اختلالات روان شناختي از قرنطينههاي پياپي خانگي نشات ميگيرد و در حالتهاي خفيف تا شديد خود را نشان ميدهد.«
اين مقام مسئول، اختلالات رواني را يکي از شايعترين درگيريهاي سالانه جامعه دانست و افزود: «اين بيماري سالانه بسياري از افراد جامعه را درگير ميکند، اما اين در حالي است که پس از شدت گرفتن کرونا، درگير شدن با اختلالات رواني در جامعه بيشتر شده و به نوعي بيمارستانهاي روانپزشکي به نسبت سالهاي گذشته شلوغتر شده است. بنابراين ميتوان گفت همين بيماري ميتواند باعث بروز بسياري از بيماريهاي روان شناسي شود. لاجرم اين بيماري در کشور فراوان است و فراواني اختلالات رواني را ميتوان يکي از درگيري حال حاضر جامعه دانست»
رئيس دانشگاه علوم پزشکي ايران تصريح کرد: «ضريب اشغالي بيمارستانهاي روانپزشکي نسبت به بيماريهاي ديگر از جمله کرونا، افت آنچناني تا به امروز نداشته است و متاسفانه آمار افراد درگير اختلال رواني، روزانه بالا ميرود.«
کوهپايه زاده در پاسخ به اينکه اختلالات روان شناختي ناشي از چه اتفاقاتي است اظهار کرد: «در حال حاضر برخي از اختلالات رواني که براي آحاد جامعه به وجود ميآيد، ناشي از در خانه ماندنهاي طولاني مدت است. همين امر منجر به فشار رواني در برخي از افراد، بخصوص کادر درمان شده است.«
او تاکيد کرد: «وجود اين ويروس در کشور براي تمامي انسانها يک به هم ريختگي رواني ايجاد کرده و تنها راه جلوگيري از آن پيشگيري است. بنابراين به افراد جامعه توصيه ميشود در بروز مشکلات و فشارهاي رواني، ذهن خود را آزاد کرده و در زمان ديگر به رفع مشکل و موضوع به وجود آمده بپردازند.«
ضرورت حمايت رواني از کادر درمان کرونا
علاوه بر عوارض و تبعات جسمي هولناک، دوران اپيدمي کرونا با تبعات رواني گستردهاي نيز همراه بوده است. بر اساس گفتههاي کارشناسان نظام سلامت، اختلال اضطراب و افسردگي در دوران کرونا شتاب گرفته است. به همين دليل هم نياز به توسعه خدمات سلامت روان در دوران کرونا، بسيار ضروريتر از گذشته به نظر ميرسد.
درواقع، همانطور که پيشگيري از کرونا و درمان عوارض جسمي اين بيماري اهميت دارد، همين شکل از پيشگيري و درمان هم بايد در حوزه سلامت روان اجرايي شود. متوليان نظام سلامت ميگويند با راهاندازي سامانه ???? توانستهاند که خدمات سلامت روان را در سطح گستردهاي به مردم ارائه بدهند، اما بسياري از کارشناسان نظام سلامت ميگويند اين اقدامات کافي نيست.
به باور بسياري از صاحبنظران سلامت، بايد در دوران کرونا از دانش مشاوران و روانشناسان در سطح گستردهتري استفاده کنند و حتي در مراکز درمان کرونا نيز بايد خدمات سلامت روان به بيماران و خانوادههايشان ارائه شود.
بسياري از متخصصان حوزه سلامت روان بر اين باورند که همچنان ساختار فعلي نظام سلامت بر درمان عوارض جسمي بيماري کرونا متمرکز شده و بحث مقابله با مخاطرات رواني در دوران کرونا به حاشيه رفته است.
اگرچه متوليان نظام سلامت ميگويند تا حد امکان تلاش کردهاند که خدمات سلامت روان را در دوران کرونا گسترش دهند، اما بسياري از کارشناسان سلامت تاکيد دارند که کميت و کيفيت اين خدمات بايد ارتقا پيدا کند.
مسلم صمدياري، روانشناس باليني در گفتگو با سپيد به همين خلاء و کمبود اشاره ميکند و ميگويد: «حضور روانشناسان و روانپزشکان در مراکز درمان کرونا هنوز به عنوان يک اولويت ضروري مطرح نشده است، زيرا هنوز اين باور وجود دارد که بيماري کرونا يک بيماري جسمي است. واقعيت اين است که اگر بيمار مبتلا به کرونا از روحيه خوبي برخوردار باشد و خودش را نبازد، تاثير درمانهاي جسمي نيز افزايش خواهد يافت. اين نکته مهمي است که خيلي به آن توجه نميشود.«
او تاکيد ميکند: «در بسياري از بيماريهاي صعبالعلاج نيز تجربه نشان داده است که حضور روانشناسان و روانپزشکان ميتواند حتي در فرآيند درمان جسمي بيمار هم موثر باشد. اينها يافتههاي علمي و اثبات شده است. در بيماري کرونا هم دقيقا چنين شرايطي وجود دارد. يک بيمار مايوس، افسرده و مضطرب که به کرونا مبتلا شده است، قرباني راحتتري خواهد بود تا بيماري که روحيه جنگندگياش را حفظ کرده و اميد به زندگي را در خود تقويت ميکند»
صمدياري با اشاره به وضعيت نامطلوب کادر درمان از نظر سلامت جسمي و رواني، خاطرنشان ميکند: «چندين ماه تلاش طاقتفرسا در مراکز درمان کرونا، قطعا موجب آسيب رواني به کادر درمان شده است. کادر درمان هر روز با بيماراني روبرو هستند که به دليل کرونا فوت ميشوند. ديدن اين ميزان بالا از مرگومير به سلامت رواني کادر درمان آسيب ميزند. از سوي ديگر، کادر درمان به دليل فشار کاري بالا، دچار يک خستگي مفرط جسمي و رواني هم شده است. ترکيب اين فشار جسمي و رواني با يکديگر، توان کادر درمان را تضعيف کرده است. کادر درمان به نسبت ساير شهروندان، روزهاي سختتري را ميگذرانند و به همين دلايل، حمايت رواني از آنها بسيار واجب است.» او تصريح ميکند: «در اغلب کشورهاي موفق در حوزه درمان کرونا، تلاش کردهاند که از توان روانشناسان و روانپزشکان براي مهار تبعات کرونا بهره ببرند، ولي ما هنوز از اين تجارب موفق، درس نگرفتهايم. بايد پروتکل درماني مشخصي براي حمايت رواني از کادر درمان و بيماران مبتلا به کرونا وجود داشته باشد و اين پروتکل هم به مراکز درماني ابلاغ شود. نبايد به حضور رواندرمانگران در مراکز درمان کرونا به عنوان يک امر فانتزي و غيرضروري نگاه شود، بلکه بايد اين اقدام را نوعي فرآيند پيشگيرانه و ضروري براي کاهش تبعات کرونا در نظر گرفت.»
جاي خالي روانشناسان در تيمهاي کنترل بحران کرونا
همچنين عليرضا فروغي، متخصص راديولوژي هم نسبت به عوارض و خطرات رها شدن درمان بيماران غيرکرونايي هشدار ميدهد و ميگويد: «لازم است همکاران روانپزشک و روانشناس حتما در بيمارستانها حضور داشته باشند. بسياري از افرادي که بيماري زمينهاي دارند و يا بيماراني که پيوند کليه و… انجام دادهاند، به جاي ترس از ابتلا به کوويد ?? لازم است که از عود بيماري خودشان بترسند. بنابراين با توجه به استرس و اضطرابي که به علت بيماري کرونا در جامعه وجود دارد، لازم است تعدادي از همکاران روانپزشک و روانشناس حتما در بيمارستانها حضور داشته باشند.«
او با اشاره به ضرورتهاي حضور رواندرمانگران در بيمارستانها تاکيد ميکند: «بيماران با رعايت اصول بهداشتي و استفاده از ماسک و پرهيز از تجمعات، ميتوانند بدون هيچ مشکلي براي پيگيري و درمان بيماري به بيمارستانها مراجعه کنند. مردم بايد به سيستم بهداشتي درماني و کادر درمان که مشغول خدماترساني به بيماران هستند، اعتماد کنند.»
همچنين مرجان انصاري، روانشناس باليني نيز با اشاره به جاي خالي تيمهاي روانشناسي در تيمهاي کنترل بحران کرونا، تاکيد ميکند: «در دوران کرونا، بسياري از افراد دچار اضطراب ناشي از شرايط حاکم بر جامعه هستند، اما تدابير ويژه جهت کاهش استرس و ارتقاي سلامت روان جامعه صورت نگرفته است. در حال حاضر نيز جاي تيمهاي روانشناسي در جامعه بسيار خالي است. زماني که در کرمانشاه زلزله آمد، تيمهاي روانشناسي براي کمک به سلامت روان مردم به آنجا سفر کردند. بنابراين امروز نيز در شرايط کرونا بايد تيمهايي باشند تا مشاورههاي رايگان را به مردم ارائه بدهند و يا مشاورههاي مجازي سازمان يافته در اختيار مردم قرار بگيرد.«
حميد آتش پور، روانشناس هم با انتقاد از مغفول ماندن حضور روانشناسان در ستاد مقابله با بحران کرونا، تاکيد ميکند: «متاسفانه طرح و برنامههاي رواني و اجتماعي در تصميمگيرهاي کلان نقشي ندارد. اين اتفاق يا از سر بيمهري و يا ناآگاهي است که از دانش متخصصان اين حوزه در تصميمهاي بحراني استفاده نميشود. با بروز بحران در جامعه، دو مساله کاهش سرمايه رواني و سرمايه اجتماعي ايجاد ميشود. به همين دليل، پيشنهاد ميشود مديران استاني از ظرفيت تيمهاي روانشناسي و جامعهشناسي براي طرحهاي مقابله رواني و اجتماعي با بحرانها به ويژه بحران کرونا بهرهمند شوند.«
او با اشاره به اينکه وسواس فکري ميتواند آمار بستري در بيمارستانها را افزايش دهد، خاطرنشان ميکند: «پاسخگويي سيستمهاي دولتي و رسمي در تمام ابعاد اقتصادي، سياسي و بحراني ميتواند اعتماد اجتماعي را افزايش دهد. با رها نکردن جامعه و ارائه اطلاعات توام با راهکار ميتوان سرمايه اجتماعي را در آن جامعه ارتقا داد. با ايجاد بحرانهايي نظير بيماري کرونا، افراد به دنبال کسب اطلاعات از مجراهاي غيررسمي هستند که غالبا با بزرگنمايي و منفيبافي همراه است. همين موضوع ميتواند جامعه را مستعد وسواس فکري کند. همين وسواس فکري نيز با کوچکترين علامتي آنها را راهي بيمارستانها و مراکز درماني ميکند.«
اين استاد دانشگاه ضمن پيشنهاد ايجاد تيمهاي سيار در سطح شهر براي کنترل افراد مشکوک به کرونا، يادآور ميشود: «با راهاندازي تيمهاي بحران سيار ميتوان علايم و نشانههاي افراد جامعه را پيش از مراجعه به بيمارستان بررسي کرد و از همجواري افراد سالم با بيمار در محيط بيمارستان جلوگيري کرد. همچنين از آنجا که کودکان در حال ضبط تمام اطلاعات پيرامون خودشان هستند، با مطرح کردن موارد بحراني مانند بيماري کرونا، کودکان دچار اضطراب ميشوند و در آينده با جامعهاي نگران مواجه خواهيم شد. بنابراين بازنشر نکردن اخبار بحران کرونا در مقابل کودکان، بسيار حياتي است.«
همچنين بايد در نظر داشت که بسياري از خدمات سلامت روان، همچنان تحت پوشش بيمهها قرار ندارد. کارشناسان نظام سلامت ميگويند اين روند موجب شده است که بسياري از شهروندان به خدمات مشاوره و روان درماني، دسترسي نداشته باشند. يعني خلا بيمههاي کارآمد، سبب شده است که خيلي از شهروندان با وجود آنکه به اضطراب دوران کرونا مبتلا شده اند، ولي تمايلي براي مراجعه به مراکز مشاوره و روان درماني نداشته باشند.
سامان توکلي، روانپزشک و رئيس انجمن علمي رواندرماني ايران نيز در گفتگو با سپيد به همين موضوع اشاره ميکند و ميگويد: «اگر از منظر اقتصادي به موضوع نگاه کنيم، پوشش بيمهاي خدمات رواندرماني ميتواند هزينههاي کلي نظام سلامت را کاهش دهد. تحقيقات مختلف نشان ميدهند که بخش بزرگي از مراجعات طبي به اورژانسها، تصويربرداريها و مداخلات تشخيصي مکرر و حتي بستريها، ناشي از مشکلات رواني و روانتني است که بار مالي آن ديده نميشود، در حالي که هزينه کردن براي درمان اين اختلالات، ميتواند جلوي هزينههاي هنگفت ديگر را بگيرد«
او يادآور ميشود: «همکاران ما به طور روزمره بيماران زيادي را ميبينند که به دليل مسايل اضطرابي چندين سال با علايم قلبي يا تنفسي به پزشکان متخصص و اورژانس مراجعه کردهاند و بارها و بارها مداخلات تشخيصي مانند اکوکارديوگرافي و مانند آن براي آنها انجام شده است. همچنين برخي بيماران دچار اختلال روده تحريکپذير که سالها به متخصصان گوارش مراجعه ميکنند، وقتي به روانپزشک مراجعه ميکنند، با پروندهاي ميآيند که شامل حداقل چندين نوبت آندوسکوپي است؛ در حالي که مشکل اصلي آنها اختلال رواني يا مشکل روانتني است. اينها همه هزينههايي است که به نظام سلامت تحميل ميشود و تازه در کنار آن بايد هزينههاي ناشي از کاهش بهرهوري شغلي و مرخصيهاي استعلاجي و امثال آن را هم اضافه کنيد که به جامعه تحميل ميشود. در واقع، ميخواهم بگويم که پوشش بيمهاي خدمات سلامت روان و رواندرمانيها در نهايت براي خود بيمهها نيز از نظر اقتصادي بهصرفه است. در واقع، اين هزينه را بايد نوعي سرمايهگذاري براي ارتقاي سلامت عمومي و کاهش هزينههاي ديگر در نظر گرفت.«
منبع: روزنامه سپيد
برخي کارشناسان سلامت هم تاکيد دارند که حتي واکسيناسيون سراسري ?? درصد جمعيت جامعه هم نميتواند اختلالات روانپزشکي ناشي از کرونا را برطرف کند. صاحبنظران سلامت ميگويند علاوه بر اينکه بايد فرآيند واکسيناسيون براي محافظت از مردم در برابر کرونا تسريع شود، همزمان لازم است براي حفظ سلامت روان مردم در دوران پاندمي و حتي دوران بعد از پاندمي نيز تدابير ويژهاي انديشيده شود.
جليل کوهپايه زاده، رئيس دانشگاه علوم پزشکي ايران هم از افزايش ضريب اشغال بيمارستانهاي روانپزشکي در دوران کرونا خبر داد و گفت: «متاسفانه با شيوع و شدت ويروس کرونا در جامعه و پيکهاي پي در پي، بيش از ?? درصد از افراد جامعه درگير اختلالات روان شناختي شدند. البته اغلب اين اختلالات روان شناختي از قرنطينههاي پياپي خانگي نشات ميگيرد و در حالتهاي خفيف تا شديد خود را نشان ميدهد.«
اين مقام مسئول، اختلالات رواني را يکي از شايعترين درگيريهاي سالانه جامعه دانست و افزود: «اين بيماري سالانه بسياري از افراد جامعه را درگير ميکند، اما اين در حالي است که پس از شدت گرفتن کرونا، درگير شدن با اختلالات رواني در جامعه بيشتر شده و به نوعي بيمارستانهاي روانپزشکي به نسبت سالهاي گذشته شلوغتر شده است. بنابراين ميتوان گفت همين بيماري ميتواند باعث بروز بسياري از بيماريهاي روان شناسي شود. لاجرم اين بيماري در کشور فراوان است و فراواني اختلالات رواني را ميتوان يکي از درگيري حال حاضر جامعه دانست»
رئيس دانشگاه علوم پزشکي ايران تصريح کرد: «ضريب اشغالي بيمارستانهاي روانپزشکي نسبت به بيماريهاي ديگر از جمله کرونا، افت آنچناني تا به امروز نداشته است و متاسفانه آمار افراد درگير اختلال رواني، روزانه بالا ميرود.«
کوهپايه زاده در پاسخ به اينکه اختلالات روان شناختي ناشي از چه اتفاقاتي است اظهار کرد: «در حال حاضر برخي از اختلالات رواني که براي آحاد جامعه به وجود ميآيد، ناشي از در خانه ماندنهاي طولاني مدت است. همين امر منجر به فشار رواني در برخي از افراد، بخصوص کادر درمان شده است.«
او تاکيد کرد: «وجود اين ويروس در کشور براي تمامي انسانها يک به هم ريختگي رواني ايجاد کرده و تنها راه جلوگيري از آن پيشگيري است. بنابراين به افراد جامعه توصيه ميشود در بروز مشکلات و فشارهاي رواني، ذهن خود را آزاد کرده و در زمان ديگر به رفع مشکل و موضوع به وجود آمده بپردازند.«
ضرورت حمايت رواني از کادر درمان کرونا
علاوه بر عوارض و تبعات جسمي هولناک، دوران اپيدمي کرونا با تبعات رواني گستردهاي نيز همراه بوده است. بر اساس گفتههاي کارشناسان نظام سلامت، اختلال اضطراب و افسردگي در دوران کرونا شتاب گرفته است. به همين دليل هم نياز به توسعه خدمات سلامت روان در دوران کرونا، بسيار ضروريتر از گذشته به نظر ميرسد.
درواقع، همانطور که پيشگيري از کرونا و درمان عوارض جسمي اين بيماري اهميت دارد، همين شکل از پيشگيري و درمان هم بايد در حوزه سلامت روان اجرايي شود. متوليان نظام سلامت ميگويند با راهاندازي سامانه ???? توانستهاند که خدمات سلامت روان را در سطح گستردهاي به مردم ارائه بدهند، اما بسياري از کارشناسان نظام سلامت ميگويند اين اقدامات کافي نيست.
به باور بسياري از صاحبنظران سلامت، بايد در دوران کرونا از دانش مشاوران و روانشناسان در سطح گستردهتري استفاده کنند و حتي در مراکز درمان کرونا نيز بايد خدمات سلامت روان به بيماران و خانوادههايشان ارائه شود.
بسياري از متخصصان حوزه سلامت روان بر اين باورند که همچنان ساختار فعلي نظام سلامت بر درمان عوارض جسمي بيماري کرونا متمرکز شده و بحث مقابله با مخاطرات رواني در دوران کرونا به حاشيه رفته است.
اگرچه متوليان نظام سلامت ميگويند تا حد امکان تلاش کردهاند که خدمات سلامت روان را در دوران کرونا گسترش دهند، اما بسياري از کارشناسان سلامت تاکيد دارند که کميت و کيفيت اين خدمات بايد ارتقا پيدا کند.
مسلم صمدياري، روانشناس باليني در گفتگو با سپيد به همين خلاء و کمبود اشاره ميکند و ميگويد: «حضور روانشناسان و روانپزشکان در مراکز درمان کرونا هنوز به عنوان يک اولويت ضروري مطرح نشده است، زيرا هنوز اين باور وجود دارد که بيماري کرونا يک بيماري جسمي است. واقعيت اين است که اگر بيمار مبتلا به کرونا از روحيه خوبي برخوردار باشد و خودش را نبازد، تاثير درمانهاي جسمي نيز افزايش خواهد يافت. اين نکته مهمي است که خيلي به آن توجه نميشود.«
او تاکيد ميکند: «در بسياري از بيماريهاي صعبالعلاج نيز تجربه نشان داده است که حضور روانشناسان و روانپزشکان ميتواند حتي در فرآيند درمان جسمي بيمار هم موثر باشد. اينها يافتههاي علمي و اثبات شده است. در بيماري کرونا هم دقيقا چنين شرايطي وجود دارد. يک بيمار مايوس، افسرده و مضطرب که به کرونا مبتلا شده است، قرباني راحتتري خواهد بود تا بيماري که روحيه جنگندگياش را حفظ کرده و اميد به زندگي را در خود تقويت ميکند»
صمدياري با اشاره به وضعيت نامطلوب کادر درمان از نظر سلامت جسمي و رواني، خاطرنشان ميکند: «چندين ماه تلاش طاقتفرسا در مراکز درمان کرونا، قطعا موجب آسيب رواني به کادر درمان شده است. کادر درمان هر روز با بيماراني روبرو هستند که به دليل کرونا فوت ميشوند. ديدن اين ميزان بالا از مرگومير به سلامت رواني کادر درمان آسيب ميزند. از سوي ديگر، کادر درمان به دليل فشار کاري بالا، دچار يک خستگي مفرط جسمي و رواني هم شده است. ترکيب اين فشار جسمي و رواني با يکديگر، توان کادر درمان را تضعيف کرده است. کادر درمان به نسبت ساير شهروندان، روزهاي سختتري را ميگذرانند و به همين دلايل، حمايت رواني از آنها بسيار واجب است.» او تصريح ميکند: «در اغلب کشورهاي موفق در حوزه درمان کرونا، تلاش کردهاند که از توان روانشناسان و روانپزشکان براي مهار تبعات کرونا بهره ببرند، ولي ما هنوز از اين تجارب موفق، درس نگرفتهايم. بايد پروتکل درماني مشخصي براي حمايت رواني از کادر درمان و بيماران مبتلا به کرونا وجود داشته باشد و اين پروتکل هم به مراکز درماني ابلاغ شود. نبايد به حضور رواندرمانگران در مراکز درمان کرونا به عنوان يک امر فانتزي و غيرضروري نگاه شود، بلکه بايد اين اقدام را نوعي فرآيند پيشگيرانه و ضروري براي کاهش تبعات کرونا در نظر گرفت.»
جاي خالي روانشناسان در تيمهاي کنترل بحران کرونا
همچنين عليرضا فروغي، متخصص راديولوژي هم نسبت به عوارض و خطرات رها شدن درمان بيماران غيرکرونايي هشدار ميدهد و ميگويد: «لازم است همکاران روانپزشک و روانشناس حتما در بيمارستانها حضور داشته باشند. بسياري از افرادي که بيماري زمينهاي دارند و يا بيماراني که پيوند کليه و… انجام دادهاند، به جاي ترس از ابتلا به کوويد ?? لازم است که از عود بيماري خودشان بترسند. بنابراين با توجه به استرس و اضطرابي که به علت بيماري کرونا در جامعه وجود دارد، لازم است تعدادي از همکاران روانپزشک و روانشناس حتما در بيمارستانها حضور داشته باشند.«
او با اشاره به ضرورتهاي حضور رواندرمانگران در بيمارستانها تاکيد ميکند: «بيماران با رعايت اصول بهداشتي و استفاده از ماسک و پرهيز از تجمعات، ميتوانند بدون هيچ مشکلي براي پيگيري و درمان بيماري به بيمارستانها مراجعه کنند. مردم بايد به سيستم بهداشتي درماني و کادر درمان که مشغول خدماترساني به بيماران هستند، اعتماد کنند.»
همچنين مرجان انصاري، روانشناس باليني نيز با اشاره به جاي خالي تيمهاي روانشناسي در تيمهاي کنترل بحران کرونا، تاکيد ميکند: «در دوران کرونا، بسياري از افراد دچار اضطراب ناشي از شرايط حاکم بر جامعه هستند، اما تدابير ويژه جهت کاهش استرس و ارتقاي سلامت روان جامعه صورت نگرفته است. در حال حاضر نيز جاي تيمهاي روانشناسي در جامعه بسيار خالي است. زماني که در کرمانشاه زلزله آمد، تيمهاي روانشناسي براي کمک به سلامت روان مردم به آنجا سفر کردند. بنابراين امروز نيز در شرايط کرونا بايد تيمهايي باشند تا مشاورههاي رايگان را به مردم ارائه بدهند و يا مشاورههاي مجازي سازمان يافته در اختيار مردم قرار بگيرد.«
حميد آتش پور، روانشناس هم با انتقاد از مغفول ماندن حضور روانشناسان در ستاد مقابله با بحران کرونا، تاکيد ميکند: «متاسفانه طرح و برنامههاي رواني و اجتماعي در تصميمگيرهاي کلان نقشي ندارد. اين اتفاق يا از سر بيمهري و يا ناآگاهي است که از دانش متخصصان اين حوزه در تصميمهاي بحراني استفاده نميشود. با بروز بحران در جامعه، دو مساله کاهش سرمايه رواني و سرمايه اجتماعي ايجاد ميشود. به همين دليل، پيشنهاد ميشود مديران استاني از ظرفيت تيمهاي روانشناسي و جامعهشناسي براي طرحهاي مقابله رواني و اجتماعي با بحرانها به ويژه بحران کرونا بهرهمند شوند.«
او با اشاره به اينکه وسواس فکري ميتواند آمار بستري در بيمارستانها را افزايش دهد، خاطرنشان ميکند: «پاسخگويي سيستمهاي دولتي و رسمي در تمام ابعاد اقتصادي، سياسي و بحراني ميتواند اعتماد اجتماعي را افزايش دهد. با رها نکردن جامعه و ارائه اطلاعات توام با راهکار ميتوان سرمايه اجتماعي را در آن جامعه ارتقا داد. با ايجاد بحرانهايي نظير بيماري کرونا، افراد به دنبال کسب اطلاعات از مجراهاي غيررسمي هستند که غالبا با بزرگنمايي و منفيبافي همراه است. همين موضوع ميتواند جامعه را مستعد وسواس فکري کند. همين وسواس فکري نيز با کوچکترين علامتي آنها را راهي بيمارستانها و مراکز درماني ميکند.«
اين استاد دانشگاه ضمن پيشنهاد ايجاد تيمهاي سيار در سطح شهر براي کنترل افراد مشکوک به کرونا، يادآور ميشود: «با راهاندازي تيمهاي بحران سيار ميتوان علايم و نشانههاي افراد جامعه را پيش از مراجعه به بيمارستان بررسي کرد و از همجواري افراد سالم با بيمار در محيط بيمارستان جلوگيري کرد. همچنين از آنجا که کودکان در حال ضبط تمام اطلاعات پيرامون خودشان هستند، با مطرح کردن موارد بحراني مانند بيماري کرونا، کودکان دچار اضطراب ميشوند و در آينده با جامعهاي نگران مواجه خواهيم شد. بنابراين بازنشر نکردن اخبار بحران کرونا در مقابل کودکان، بسيار حياتي است.«
همچنين بايد در نظر داشت که بسياري از خدمات سلامت روان، همچنان تحت پوشش بيمهها قرار ندارد. کارشناسان نظام سلامت ميگويند اين روند موجب شده است که بسياري از شهروندان به خدمات مشاوره و روان درماني، دسترسي نداشته باشند. يعني خلا بيمههاي کارآمد، سبب شده است که خيلي از شهروندان با وجود آنکه به اضطراب دوران کرونا مبتلا شده اند، ولي تمايلي براي مراجعه به مراکز مشاوره و روان درماني نداشته باشند.
سامان توکلي، روانپزشک و رئيس انجمن علمي رواندرماني ايران نيز در گفتگو با سپيد به همين موضوع اشاره ميکند و ميگويد: «اگر از منظر اقتصادي به موضوع نگاه کنيم، پوشش بيمهاي خدمات رواندرماني ميتواند هزينههاي کلي نظام سلامت را کاهش دهد. تحقيقات مختلف نشان ميدهند که بخش بزرگي از مراجعات طبي به اورژانسها، تصويربرداريها و مداخلات تشخيصي مکرر و حتي بستريها، ناشي از مشکلات رواني و روانتني است که بار مالي آن ديده نميشود، در حالي که هزينه کردن براي درمان اين اختلالات، ميتواند جلوي هزينههاي هنگفت ديگر را بگيرد«
او يادآور ميشود: «همکاران ما به طور روزمره بيماران زيادي را ميبينند که به دليل مسايل اضطرابي چندين سال با علايم قلبي يا تنفسي به پزشکان متخصص و اورژانس مراجعه کردهاند و بارها و بارها مداخلات تشخيصي مانند اکوکارديوگرافي و مانند آن براي آنها انجام شده است. همچنين برخي بيماران دچار اختلال روده تحريکپذير که سالها به متخصصان گوارش مراجعه ميکنند، وقتي به روانپزشک مراجعه ميکنند، با پروندهاي ميآيند که شامل حداقل چندين نوبت آندوسکوپي است؛ در حالي که مشکل اصلي آنها اختلال رواني يا مشکل روانتني است. اينها همه هزينههايي است که به نظام سلامت تحميل ميشود و تازه در کنار آن بايد هزينههاي ناشي از کاهش بهرهوري شغلي و مرخصيهاي استعلاجي و امثال آن را هم اضافه کنيد که به جامعه تحميل ميشود. در واقع، ميخواهم بگويم که پوشش بيمهاي خدمات سلامت روان و رواندرمانيها در نهايت براي خود بيمهها نيز از نظر اقتصادي بهصرفه است. در واقع، اين هزينه را بايد نوعي سرمايهگذاري براي ارتقاي سلامت عمومي و کاهش هزينههاي ديگر در نظر گرفت.«
منبع: روزنامه سپيد
کپی لینک کوتاه: