سه دوره وزیر شد اما مهم ترین دغدغه اش طبابت است
میهمان این هفته تاریخ شفاهی سال ۱۳۲۸ در شاهرود متولد شد؛ پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاه خود، سال ۱۳۴۶ در رشته پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته می شود. دوره تخصص گوش و حلق و بینی را در همین دانشگاه می گذراند و با رتبه اول فارغ التحصیل می شود.
سابقه یک دوره وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دو دوره وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از مهم ترین سوابق اجرایی دکتر محمد فرهادی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران است. او معتقد است یک پزشک در ارتباط با بیمار، انسان را باید ببینند نه بیماری را؛ به گفته دکتر فرهادی نگاه انسانی به بیمار است که طبیب را به جامع نگری و حکیم شدن سوق می دهد و از نگاه کالایی به انسانی که به عنوان بیمار به او مراجعه کرده، دور می کند.
آقای دکتر در سالهای ابتدایی انقلاب، کجا بودید و چه کاری انجام می دادید؟
دانشجوی دوره تخصص در دانشگاه فردوسی مشهد بودم؛ بعد از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۵۹ و روز بعد از آزمون بورد، عازم جبهه شدم و در بیمارستان نفت آبادان فعالیت داشتم. سال ۱۳۶۰ عضو گروه پزشکی جهاد دانشگاهی مشهد و سال ۶۱ عضو هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد شدم که البته با توجه به حضور در جبهه و عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان قائم مقام گروه پزشکی، دوره فعالیت من در دانشگاه فردوسی بسیار کوتاه بود.
چه زمانی به دانشگاه علوم پزشکی ایران آمدید؟
از سال ۱۳۶۱ به عنوان مامور به خدمت از دانشگاه فردوسی مشهد فعالیت خود را در مرکز پزشکی ایران، بیمارستان شهید رهنمون سابق آغاز کردم و همچنین مشاور دبیر شورای آموزش پرشکی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی بودم.
در آن سال ها که هنوز دانشگاه علوم پزشکی ایران به شکل فعلی شکل نگرفته بود یکی از اقداماتی که با همکاران در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام دادیم راه اندازی گروه جراحی گوش و حلق و بینی در آن دانشگاه بود.
مرکز پزشکی ایران در آن زمان چه فعالیتهایی داشت؟
فعالیت مرکز پزشکی ایران بعد از انقلاب تقریبا با همان ساختار ادامه داشت تا اینکه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۶۵ تشکیل شد و دانشگاه های علوم پزشکی به مرور شکل گرفتند، مرکز پزشکی ایران هم به دانشگاه علوم پزشکی ایران تغییر نام داد. دانشگاه در ابتدا دارای چند بیمارستان آموزشی محدود مثل فیروزگر، شهید رهنمون (ایرانشهر فعلی)، شهید اکبرآبادی و انستیتو روانپزشکی ایران بود که به تدریج تعداد بیمارستانهای آموزشی آن افزایش یافت. نکته ای که دوست دارم درباره این دانشگاه برآمده از انقلاب متذکر شوم، جامعیت آن در رشته های علوم پزشکی و دوره های تخصصی پزشکی و پیراپزشکی و ارائه رشته های خاص مثل مدیریت خدمات بهداشتی – درمانی و توانبخشی است.
با توجه به این که تخصص شما گوش و حلق و بینی است، آیا در مجموعه بیمارستان های مرکز پزشکی و بعد دانشگاه علوم پزشکی ایران چنین تخصصی وجود داشت؟
بخش جراحی سر و گردن با چند تخت محدود از ابتدا در مراکزی مثل فیروزگر وجود داشت و بیمارستان امیرالمومنین (ع) هم که پس از توسعه در سال ۱۳۷۰ به عنوان مجتمع رسول اکرم (ص) افتتاح شد از چند سال قبل چنین بخشی داشت. آموزش های تخصصی گوش و حلق و بینی را هم از همان سالهای ۶۲، ۶۳ در بیمارستان رهنمون شروع کرده بودیم که پس از شکل گیری مجتمع حضرت رسول (ص) و تامین تجهیزات کامل اتاق عمل با حمایت دکتر خسروی، رییس وقت دانشگاه جذب دانشجو در دوره تخصصی آغاز شد.
پس بخش ENT در مجتمع حضرت رسول (ص) به شکل فعلی در سال ۱۳۷۰ راه اندازی شد.
بله، این بخش در حال حاضر دارای ۴۰ تخت و پنج اتاق عمل است و سالانه چهار تا هشت نفر رزیدنت می پذیریم. برخی اقدامات درمانی و آموزشی مهم در حوزه گوش و حلق و بینی مثل دوره فلوشیپ گوش و حلق و بینی، فلوشیپ گوش و حنجره و جراحی سر و گردن، کار با لیزر و کاشت حلزون شنوایی برای اولین بار در کشور در بخش ما انجام شده و از سال ۱۳۸۰ اولین مرکز تحقیقات گوش و حلق و بینی را راه اندازی کرده ایم. از سال ۸۲ به عنوان قطب علمی سلامت گوش و شنوایی کشور فعالیت داریم و در حال حاضر برای سومین بار به عنوان مرکز همکار سازمان بهداشت جهانی در سلامت گوش و شنوایی و مدیر منطقه مدیترانه شرقی (امرو) انتخاب شده ایم.
چه طور شد که برای تخصص، گوش و حلق و بینی را انتخاب کردید؟
از دوره طب عمومی هم به ارتوپدی و هم به گوش و حلق و بینی بیش از سایر تخصص ها علاقه داشتم ولی فکر می کردم، ارتوپدی تخصصی است که نیاز بیشتری به آن هست لذا ابتدا برای ارتوپدی اقدام کردم. با اینکه در امتحان کتبی اول شدم ولی استادم با توجه به شناختی که داشت من را نپذیرفت. با خودم گفتم یا دوره بعد می آیم یا قید ارتوپدی را می زنم که بالاخره گوش و حلق و بینی را انتخاب کردم که هم مدیکال است و هم جراحی. هم جراحی های باز وسیع را دارد و هم جراحی های میکروسکوپیک و جدیدا هم که جراحی های اندوسکوپی سینوس را برای اولین بار در کشور ارائه داده ایم. از ویژگی های این تخصص تنوع کاری و وجود بیماران زیاد است به طوری که از گذشته علاوه بر متخصصان گوش و حلق و بینی، متخصصان داخلی، گوارش و ... و حتی پزشکان عمومی در حوزه هایی مثل درمان درد و عفونت های گوش و خون دماغ و خارج کردن جسم خارجی از گوش فعالیت می کردند و شایع ترین بیماری علیل کننده هم سینوزیت است.
پس اگر به گذشته برگردید، دوباره همین تخصص را انتخاب می کنید.
الان که به گذشته نگاه می کنم بسیار خوشحالم که این تخصص را انتخاب کردم چون هم نوآوری دارد و هم همکاری خوبی با سایر تخصصها مثل جراحان مغز و قاعده جمجمه، جراحان پلاستیک و چشم و ناحیه گردن و قفسه سینه داریم. بنابراین اگر قرار باشد که به گذشته برگردم در انتخاب رشته دانشگاهی اول پزشکی و بعد تخصص گوش و حلق و بینی را انتخاب می کنم.
آقای دکتر با وجود همه این فعالیتها و نوآوری های علمی از زمانی که به یاد دارم، پیوسته در مسوولیت های عالی اجرایی نیز خدمت کرده اید؛ از چه زمانی وارد مسوولیتهای اجرایی شدید؟
همان طور که اشاره کردم از سال ۶۱ بعد از انتقال به تهران به عنوان قائم مقام گروه پزشکی ستاد انقلاب فرهنگی و تا سال ۶۲ به عنوان قائم مقام هلال احمر فعالیت داشتم و پس از آن تا سال ۶۴ مشاور وزیر و دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی کشور بودم. در سال ۶۴ ریاست دانشگاه تهران و پس از چند ماه وزارت فرهنگ و آموزش عالی را عهده دار شدم که این مسوولیت تا سال ۶۸ ادامه داشت. در فاصله سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ هم به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خدمت کردم. با پایان این دوره مجددا در بخش گوش و حلق و بینی مجتمع آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص) که از سال ۷۱ مسوولیت آن را برعهده داشتم و همچنین به عنوان دبیر بورد گوش و حلق و بینی و در چند مسوولیت علمی خدمت کردم تا این که در سال ۹۲ مجددا علی رغم میل باطنی ریاست جمعیت هلال احمر را برعهده گرفتم.
در هلال احمر هم نماندید و دوباره وزیر شدید.
بله، بعد از این دوره مسوولیت که حدود یک سال و نیم به طول انجامید در دی ماه ۹۳ با توجه به مشکلاتی که در تصدی وزارت علوم ایجاد شده بود تا آخر دولت اول دکتر روحانی در سمت وزیر علوم، تحقیقات و فناوری خدمت کردم. پس از آن هیچ سمت اجرایی را قبول نکردم و با توجه به توصیه حضرت آقا درباره پرداختن به فعالیتهای علمی به مسوولیت اصلی خود به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه اشتغال داشته ام و در حال حاضر استاد پایه ۴۳ دانشگاه علوم پزشکی ایران هستم.
با توجه به سوابق کم نظیر علمی و اجرایی در حوزه آموزش پزشکی، سطح علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران را در مجموع چگونه ارزیابی می کنید؟
دانشگاه از لحاظ علمی شرایط بسیار خوبی دارد و همچنان در بعضی تخصص های پزشکی نظیر ارتوپدی و داخلی و ورود به عرصه های جدید علوم پایه مثل علوم سلولی مولکولی، مهندسی بافت، نانوپزشکی و .. در کشور پیشتاز است. یادم هست که در ابتدا هم برای تبدیل مرکز پزشکی به دانشگاه و هم در تغییر وضعیت همکاران به عضو هیات علمی در بدو تشکیل وزارت بهداشت دشواری های زیادی داشتیم اما به لطف خدا دانشگاه به سرعت به جایگاه شایسته خود رسید و قبل از ادغامی که به ناحق انجام گرفت و لفظ انحلال دانشگاه را به کار بردند تا رتبه یک دانشگاه دیگر را بالا ببرند در بسیاری از خدمات درمانی و حوزه های علمی رتبه های بسیار خوبی داشت.
قبل از ادغام دانشگاه علوم پزشکی ایران تا جایگاه چهارم یا سوم کشوری صعود کرده بود و حتی انتظار می رفت که به رتبه دوم دانشگاه های علوم پزشکی کشور برسد اما بعد از پایان دوره دو ساله ادغام و بازگشت به جایگاه به حق خود تا رتبه نهم تنزل کرد. خوشبختانه با اقدامات خوبی که در این سالها انجام گرفته از دو، سه سال پیش به جایگاه چهارم یا پنجم رسیده ایم و با توجه به زیرساختهای علمی قوی خصوصا همکاری مطلوب متخصصان علوم پایه و بالینی و جایگاه خوبی که در رشته های پیراپزشکی داریم، آینده بسیار خوبی برای دانشگاه متصور است و مطمئنا علاوه بر بحث های آموزشی و پژوهشی در زمینه دستاوردهای فناورانه هم موفقیتهای قابل توجهی خواهیم داشت.
برای دنیای پزشکی چه آرزویی دارید؟
پزشکی هم همانند سایر علوم دستخوش تغییرات و پیشرفتهای پرشتابی است و قلمرو پزشکی آینده با تحولاتی که در زمینه علوم سلولی مولکولی، کوانتوم، جامع نگری امیکس، پزشکی شخصی و رویکرد جدید به طب قدیم شاهدیم کاملا متفاوت با پزشکی امروز خواهد بود. به طوری که پیش بینی می شود از یک سو به لحاظ علمی از سطح سلولی به سطح مولکولی برسد و از طرف دیگر با پیشرفتهای فناوری، بیمارستانها عملا به مرکز تعمیر و تعویض اندامهای بدن تبدیل خواهند شد. خوشبختانه دانشگاه علوم پزشکی ایران با تحولات علمی و فناوری روز همراه شده و محققان این دانشگاه و سایر دانشگاه های کشور در حوزه های راهبردی مثل علوم رفتاری، نوروساینس و نانوفناوری به خوبی ورود کرده اند.
به جوانهایی که دوست دارند در رشته پزشکی تحصیل کنند چه توصیه ای دارید؟
توصیه ام به جوانهای عزیز این است که با شناخت کامل و اطلاع از دشواری ها و الزامات خاص پزشکی به این رشته وارد شوند. انتخاب این رشته صرفا با انگیزه کسب درآمد، حقیقتا با توجه به زحمات و سختی هایی که دارد منطقی نیست و تنها در صورتی وارد رشته پزشکی شوند که بتوانند خود را وقف خدمت به همنوعان شان بکنند. به دانشجویان و همکاران جوان هم توصیه می کنم در ارتباط با بیمار، انسان را ببینند نه بیماری انسان را و گرنه تفاوتی با یک ماشین نخواهند داشت. نگاه انسانی به بیمار است که طبیب را به جامع نگری و حکیم شدن سوق می دهد و از نگاه کالایی به انسانی که به عنوان بیمار به او مراجعه کرده، دور می کند. توصیه دیگرم این است که هیچ وقت خود را بی نیاز از آموزش نبینند خصوصا با توجه به روند تحولات پزشکی که هیچ مرزی بین علوم قائل نیست.
کپی لینک کوتاه:
نظر دهید