شهادت ششمين اختر تابناک امامت و ولايت، رئيس مذهب شيعه، حضرت امام جعفر صادق (ع)؛ تسليت باد
امام صادق عليه السلام که ششمين امام معصوم است و مذهب شيعه را با نام او به عنوان مذهب جعفري مي شناسند، در سال 80 يا 83 قمري در مدينه به دنيا آمد و پس از رحلت پدر، رهبري فکري و سياسي شيعيان اصيل پيرو مذهب اماميه را بر عهده گرفت. آن حضرت تا سال 148 قمري در قيد حيات بود. در اين مدت هزاران شاگرد در محفل درسش حاضر مي شدند و مورد ستايش تمامي عالمان عصر خويش بود. در متون ديني شيعه، چندين هزار روايت از آن حضرت در تفسير، اخلاق و به ويژه فقه، رسيده که باعث عظمت حديث شيعه و موجب تقويت بنيه علمي آن است.
ويژه نامه شهادت امام جعفر صادق عليه السلام
امام صادق عليه السلام که ششمين امام معصوم است و مذهب شيعه را با نام او به عنوان مذهب جعفري مي شناسند، در سال 80 يا 83 قمري در مدينه به دنيا آمد و پس از رحلت پدر، رهبري فکري و سياسي شيعيان اصيل پيرو مذهب اماميه را بر عهده گرفت. آن حضرت تا سال 148 قمري در قيد حيات بود. در اين مدت هزاران شاگرد در محفل درسش حاضر مي شدند و مورد ستايش تمامي عالمان عصر خويش بود. در متون ديني شيعه، چندين هزار روايت از آن حضرت در تفسير، اخلاق و به ويژه فقه، رسيده که باعث عظمت حديث شيعه و موجب تقويت بنيه علمي آن است.
برگي از دفتر زندگي امام صادق عليه السلام
جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام، ششمين امام شيعيان، و پنجمين امام از نسل امير المؤمنين (ع) کنيه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق» است. لقبهاي ديگري نيز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقيهان و محدثان معاصر او که شيعه وي هم نبوده اند، حضرتش را به درستي حديث و راستگويي در نقل روايت بدين لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت يافته است.
ولادت او ماه ربيع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولي بعض مورخان و تذکره نويسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجري به ديدار پروردگار شتافت. مدت زندگاني او شصت و پنج سال بوده است.
نام مادر او فاطمه يا قريبه دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر است و ام فروه کنيت داشته است.
بيشتر شمايل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمي باريکتر و بلندتر بود. مردي بود ميانه بالا، افروخته روي،پيچيده موي و پيوسته صورتش چون آفتاب مي درخشيد. در جواني موهاي سرش سياه بود. بيني اش کشيده و وسط آن اندکي بر آمده بودو برگونه راستش خال سياهي داشت. محاسن آن جناب نه زياد پرپشت و نه زياد تنک بود. دندانهايش درشت و سفيد بود و ميان دودندان پيشين آن گرامي فاصله داشت. بسيار لبخند مي زد و چون نام پيامبر برده مي شد رنگ رخسارش زرد و سبز مي شد. در پيري سفيدي موي سرش بر وقار و هيبتش افزوده بود.
اوضاع زمانه و سيره سياسي امام صادق عليه السلام
از آغاز ولادت تا هنگام رحلت اين امام بزرگوار، ده تن از امويان به نامهاي: عبد الملک پسر مروان، وليد پسر عبد الملک (وليد اول) ، سليمان پسر عبد الملک، عمر پسر عبد العزيز، يزيد پسر عبد الملک (يزيد دوم) ، هشام پسر عبد الملک، وليد پسر يزيد (وليد دوم) ، يزيد پسر وليد (يزيد سوم) ، ابراهيم پسر وليد و مروان پسر محمد، و دو تن از عباسيان ابو العباس، عبد الله پسر محمد معروف به سفاح و ابو جعفر پسر محمد معروف به منصور بر حوزه اسلامي حکومت داشته اند. آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبد الملک و پايان آن، با دوازدهمين سال از حکومت ابو جعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانيقي مصادف بوده است.
نهضت علمي امام صادق عليه السلام
اختلافات سياسي و کشمکش هاي بني اميه و بني العباس نسيم رحمتي بود که يکباره وزيدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق - عليهما السلام - با استفاده از موقعيت به دست آمده به ترسيم چهره روشن آيين پرداختند و با بيان اخبار و احاديث فراوان انحرافات را پيراستند و مردم را از گمراهي نجات بخشودند. به گونه اي که مسلمانان و به ويژه شيعه اماميه در فکر و عقيده بر اين دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده اي از دانش اهلبيت به وسيله آنان گسترش يافت. امام صادق با گسترش حوزه علمي خويش دين را زنده کرد و جاني تازه در کالبد بي رمق دين دميد.
شيخ مفيد - عليه الرحمه - مي نويسد:
«آن قدر مردمان از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر گشته و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدي از علماي اهل بيت اين مقدار احاديث نقل نشده، به اندازه اي که از آن جناب نقل شده است. اصحاب حديث، راويان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسيده و آنقدر نشانه هاي آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن کرده و زبان مخالفين را از ايراد شبه لال گردانده است.
امام صادق عليه السلام و مرزباني از دين
عصر امام صادق(ع) به عصر تضارب آرا و عقايد مشهور است؛ چرا که در آن زمان فرقه ها و دسته هاي متعدد به وجود آمد و آشوب هاي فکري، انديشه هاي انحرافي و عقايد گوناگون ظاهر گرديد. به همين جهت بسياري از طبقات مسلمين در معرفت ذات و صفات خداوند و ديگر اصول اعتقادي و احکام عملي دين و تأويل آيات قرآن کريم و مسايلي از قبيل قضا و قدر، جبر و تفويض، مبدأ و معاد و ثواب و عقاب دچار شبهه و اختلاف شدند. به دنبال اين شبهات مکتب هايي؛ همچون خوارج، معتزله، متصوفه، زنادقه، جبريه، شبهه، قصاص، تناسخيه و ... پديدار گشت و مذاهب و فرقه هاي گوناگون به وجود آمد.
وجود انحرافات عقيدتي از يک سو و فراهم شدن فضاي مناسب براي بيان معارف ديني از سوي ديگر سبب شد تا امام صادق(ع) حرکتي عظيم را براي اعتلاي معنوي و ديني مسلمانان آغاز کند. مي توان موارد زير را از جمله مهم ترين فعاليت هاي آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:
1.بيان و شرح اصول اعتقادي صحيح؛ 2.پاسخ به شبهات و سؤالاتي که از ناحيه مسلمانان و شيعيان مطرح مي شد،3.جلسات درس، يا دانشگاه بزرگ جعفري 4.تعليم و تربيت شاگردان متخصص 5.مناظرات علمي امام جعفر صادق(ع)
امام صادق عليه السلام، رئيس مذهب شيعه
در زمان امام صادق (ع) فضاي باز علمي به وجود آمد به گونه اي که مذاهب مختلفي در جامعه ايجادشده و راه ها و مسلک هاي گوناگوني طي شد، در چنين شرايطي حضرت صادق (ع) يکي از ارکان بودند و وقتي به امام صادق(ع) و شيعيان اماميه مي رسيدند، در رأس آن ها، رهبر آن ها و خط دهنده اماميه و شيعه حضرت صادق(ع) بود و در همه زمينه ها حضرت براي گفتن حرف هاي فراواني داشتند و براي اشکال جواب داشت و بهترين موضع گيري ها در ميان امت اسلامي در جهات مختلف را حضرت جعفر بن محمد الصادق عرضه مي کردند به اين ترتيب ايشان به عنوان يک شاخص در ميان امت درآمدند و علامت و مشخصه مميزه اماميه، در وجود نازنين حضرت صادق (ع) تبلور پيدا کرد و در اين برهه تاريخي تا امروزه، ما را جعفري مي نامند که حضرت جعفر الصادق(ع) ازنظر ما به عنوان نماينده پيامبر(ص) و ائمه(ع) قبل و بعد از خودشان معرفي شدند و اين مذهب را مذهب جعفري ناميدند. اين جهت تاريخي نام گذاري مذهب بود.
امام صادق عليه السلام، آبشار فضل و دانش
روزي جعفر صادق(ع) در محضر پدرش محمدباقر(ع) به اين قسمت از فيزيک ارسطو رسيد که در جهان بيش از چهار عنصر وجود ندارد که عبارت است از: خاک، آب، باد و آتش.
جعفر صادق(ع) ايراد گرفت و گفت: «حيرت ميکنم که مردي چون ارسطو چگونه متوجه نگرديده که خاک يک عنصر نيست، بلکه در خاک عناصر متعدد وجود دارد و هر يک از فلزات که در خاک است يک عنصر جداگانه به شمار ميآيد.»
از زمان ارسطو تا دورهي جعفر صادق(ع) تقريباً هزار سال گذشته بود و در انديشهي هيچ کس خطور نميکرد که با آن عقيده مخالفت نمايد. بعد از هزار سال يک پسر که هنوز دوازده سال از عمرش نميگذشت، گفت که خاک يک عنصر نيست، بلکه متشکل از عناصر متعدد است. همين پسر بعد از اين که خود شروع به تدريس کرد، عنصر ديگر را هم از لحاظ بسيط بودن تخطئه نمود و گفت: «باد يک عنصر نيست، بلکه متشکل از چند عنصر است.»
اگر در مورد خاک ميپذيرفتند که يک عنصر نيست و چند عنصر است، در مورد باد کسي از لحاظ اينکه يک عنصر است، ترديد نداشت. (مغز متفکر جهان شيعه- مرکز مطالعات اسلامي استراسبورگ)
سيره هاي اخلاقي و تربيتي امام صادق عليه السلام
امام صادق(ع) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: يا روزه داشت، يا نماز مي خواند و يا ذکر مي گفت.
چون نيمه شب براي خواندن نماز شب بر مي خاست با صداي بلند ذکر مي گفت و دعا مي خواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد براي عبادت برخيزد. هنگامي که ماموران حکومت براي دستگيري وي شبانه از ديوار منزلش وارد مي شدند، او را درحال راز و نياز با تواناي بي همتا يافتند. آن گرامي ذکر رکوع وسجود را بسيار تکرار مي کرد.
هشام بن سالم مي گويد: امام صادق عليه السلام هنگامي که تاريکي شب فرا مي رسيد، انباني از نان و گوشت و پول را بر مي داشت و بردوش مي نهاد و به سوي نيازمندان شهر مدينه مي شتافت و آن ها را ميانشان تقسيم مي کرد.آن ها او را نمي شناختند. زماني که امام صادق عليه السلام رحلت کرد و آن انفاق هاي شبانه ادامه پيدا نکرد، نيازمندان فهميدند که چه کسي هرشب به آن ها غذا و پول مي داد.
امام صادق عليه السلام - در ايام قحطي - دستورمي داد براي تهيه آرد گندم را با جو مخلوط کنند و مي فرمود: من مي توانم براي خانواده ام آرد گندم خالص تهيه کنم ولي دوست دارم در زندگي اندازه و حساب و کتاب را خوب رعايت کنم.
جرعه هايي از زلال کلمات امام صادق عليه السلام
امام صادق(ع) فرمودند: «در شگفتم از کسي که از چهار چيز بيم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمي برد!
?. در شگفتم از کسي که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبناالله و نعم الوکيل...» (سوره آل عمران، آيه ???) پناه نمي برد.
در صورتي که خداوند به دنبال ذکر يادشده فرموده است:
«پس (آن کساني که به عزم جهاد خارج گشتند و تخويف شياطين در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتي از جانب خداوند (عافيت) و چيزي زايد بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هيچ گونه بدي به آنان نرسيد.»
?. در شگفتم از کسي که اندوهگين است، چگونه به ذکر «لااله الّا أنت سبحانک أنّي کنت من الظّالمين» (سوره انبياء، آيه ??) پناه نمي برد؛ زيرا خداوند به دنبال اين ذکر فرموده است:
«پس ما يونس را در اثر تمسّک به ذکر يادشده، از اندوه نجات داديم و همين گونه مؤمنان را نجات مي بخشيم.» (سوره انبياء، آيه ??)
?. در شگفتم از کسي که مورد مکر و حيله واقع شده، چگونه به ذکر «و أفوّض أمْري إلي الله إنّ الله بصيرٌ بالْعباد» (سوره غافر، آيه ??). .. پناه نمي برد؛ زيرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:
«پس خداوند (موسي را در اثر ذکر يادشده) از شرّ و مکر فرعونيان مصون داشت.» (سوره غافر آيه ??)
?. در شگفتم از کسي که طالب دنيا و زيبايي هاي دنياست، چگونه به ذکر «ماشاء الله لاقوّه إلّا بالله » (سوره کهف، آيه 39) پناه نمي برد؛ زيرا خداوند بعد از ذکر يادشده فرموده است:
«(مردي که فاقد نعمت هاي دنيوي بود، خطاب به مردي که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود مي داني، اميد است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»( الأمالي صدوق، ص 6؛ بحارالانوار، ج 90، ص 184-185، به نقل از موعود، شماره 167)
داستان هايي از امام صادق عليه السلام
ابوجعفر خثعمي که يکي از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است حکايت کند:
روزي حضرت صادق (ع) کيسه اي که مقدار پنجاه دينار در آن بود، تحويل من داد و فرمود: اين ها را تحويل فلان سيد بني هاشم بده؛ و به او نگو توسّط چه کسي ارسال شده است.
خثعمي گويد: هنگامي که نزد آن شخص تهي دست رسيدم و کيسه پول را تحويل او دادم، پرسيد: اين پول از طرف چه کسي براي من فرستاده شده است؟
و سپس گفت: خداوند جزاي خيرش دهد. صاحب اين کيسه، هرچند وقت يک بار، مقدار پولي را براي ما مي فرستد و ما زندگي خود را با آن تامين و سپري مي کنيم، وليکن جعفر صادق با آن همه ثروتي که دارد، توجّهي به ما ندارد و چيزي براي ما نمي فرستد، و هرگز به ياد ما فقراء نيست!!
آثاري از امام صادق عليه السلام
سخنان امام صادق عليه السلام سرشار از آموزه هاي عرفاني است؛ چنانکه بسياري از موضوعاتي که ايشان بيان فرموده، در روزگاران بعد، از سوي عارفان بزرگي چون خواجه عبدالله انصاري در کتاب هاي منازل السايرين و صد ميدان؛ عزالدين محمود کاشاني در کتاب مصباح الهدايه و مفتاح الکفايه؛ ابوالقاسم قشيري در الرساله القشيريه؛ خواجه نصيرالدين طوسي در اوصاف الاشراف تحرير شد.
همچنين، امام صادق عليه السلام، خود نيز افزون بر اينکه در کتاب مصباح الشريعه آشکارا از عارف و عرفان و معرفت سخن گفته، در پرداخت برخي موضوعهاي اخلاقي در اين کتاب، چاشني و رنگ معرفت و عرفان نيز به آن افزوده است.
ادب آموزان مکتب امام صادق عليه السلام
تعدادشاگردان امام صادق عليه السلام را عده اي از محققان و دانشمندان شيعه چهار هزارتن دانسته اند و تنها از جواب سوالهايي که از آن حضرت مي شد، چهار صد رساله نگارش يافته است. بعضي از شاگردان امام صادق(ع) داراي آثار علمي و شاگردان متعددي بودند، به عنوان نمونه هشام بن حکم سي و يک جلد کتاب نوشته و جابربن حيان نيز بيش از دويست جلد کتاب در زمينه هاي گوناگون به خصوص رشته هاي علوم عقلي، طبيعي، فيزيک و شيمي تصنيف کرده بود. ابان بن تغلب در مسجدالنبي جلسه درس داشت و آنگاه که وارد مسجدمي شد ستوني را که پيامبر(ص) تکيه مي داد، براي او خالي مي کردند.
شاگردان امام صادق(ع) منحصر به شيعيان نبودند، بلکه پيروان سنت و جماعت نيز از مکتب آن حضرت برخوردار مي شدند؛ پيشوايان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه يا با واسطه شاگرد امام صادق(ع)بودند. ابوحنيفه در راس اين پيشوايان قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از اين دوسال است.
شهادت امام صادق عليه السلام
در فصول المهمه و مصباح کفعمي (به نقل مجلسي در بحار) نيز در کتابهاي ديگري آمده است: امام را زهر خوراندند.
ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانيد، زيرا با کينه اي که منصور از او داشت و بيمي که از روي آوردن مردم بدو در دل وي راه يافته بود، آسوده نمي نشست.
ابن فضال روايت کند: نزد ام حميده رفتم تا او را به رحلت امام تعزيت دهم. گريست و من از گريه او به گريه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ مي ديدي چيزي شگفت مشاهدت مي کردي. چشم خود را گشود و گفت: هر کس را با من خويشاوندي دارد گرد آوريد. همه را گرد آورديم. بدانها نگريست و گفت: شفاعت ما به کسي نمي رسد که نماز را سبک بدارد.
کليني به روايت خود از امام موسي بن جعفر روايت کند: من پدرم را در دو جامه شطوي کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه اي از جامه هايش و عمامه اي که از علي بن الحسين بود براي آنکه آن را به چهل دينار خريده بود.
مسعودي در مروج الذهب مي نويسد: در سال 148 هجري ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبد الله جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب وفات يافت وي در قبرستان بقيع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات 65 سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند.
برگي از دفتر زندگي امام صادق عليه السلام
جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام، ششمين امام شيعيان، و پنجمين امام از نسل امير المؤمنين (ع) کنيه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق» است. لقبهاي ديگري نيز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقيهان و محدثان معاصر او که شيعه وي هم نبوده اند، حضرتش را به درستي حديث و راستگويي در نقل روايت بدين لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت يافته است.
ولادت او ماه ربيع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولي بعض مورخان و تذکره نويسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجري به ديدار پروردگار شتافت. مدت زندگاني او شصت و پنج سال بوده است.
نام مادر او فاطمه يا قريبه دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر است و ام فروه کنيت داشته است.
بيشتر شمايل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمي باريکتر و بلندتر بود. مردي بود ميانه بالا، افروخته روي،پيچيده موي و پيوسته صورتش چون آفتاب مي درخشيد. در جواني موهاي سرش سياه بود. بيني اش کشيده و وسط آن اندکي بر آمده بودو برگونه راستش خال سياهي داشت. محاسن آن جناب نه زياد پرپشت و نه زياد تنک بود. دندانهايش درشت و سفيد بود و ميان دودندان پيشين آن گرامي فاصله داشت. بسيار لبخند مي زد و چون نام پيامبر برده مي شد رنگ رخسارش زرد و سبز مي شد. در پيري سفيدي موي سرش بر وقار و هيبتش افزوده بود.
امام صادق عليه السلام، رئيس مذهب شيعه
در زمان امام صادق (ع) فضاي باز علمي به وجود آمد به گونه اي که مذاهب مختلفي در جامعه ايجادشده و راه ها و مسلک هاي گوناگوني طي شد، در چنين شرايطي حضرت صادق (ع) يکي از ارکان بودند و وقتي به امام صادق(ع) و شيعيان اماميه مي رسيدند، در رأس آن ها، رهبر آن ها و خط دهنده اماميه و شيعه حضرت صادق(ع) بود و در همه زمينه ها حضرت براي گفتن حرف هاي فراواني داشتند و براي اشکال جواب داشت و بهترين موضع گيري ها در ميان امت اسلامي در جهات مختلف را حضرت جعفر بن محمد الصادق عرضه مي کردند به اين ترتيب ايشان به عنوان يک شاخص در ميان امت درآمدند و علامت و مشخصه مميزه اماميه، در وجود نازنين حضرت صادق (ع) تبلور پيدا کرد و در اين برهه تاريخي تا امروزه، ما را جعفري مي نامند که حضرت جعفر الصادق(ع) ازنظر ما به عنوان نماينده پيامبر(ص) و ائمه(ع) قبل و بعد از خودشان معرفي شدند و اين مذهب را مذهب جعفري ناميدند. اين جهت تاريخي نام گذاري مذهب بود.
جرعه هايي از زلال کلمات امام صادق عليه السلام
امام صادق(ع) فرمودند: «در شگفتم از کسي که از چهار چيز بيم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمي برد!
?. در شگفتم از کسي که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبناالله و نعم الوکيل...» (سوره آل عمران، آيه ???) پناه نمي برد.
در صورتي که خداوند به دنبال ذکر يادشده فرموده است:
«پس (آن کساني که به عزم جهاد خارج گشتند و تخويف شياطين در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتي از جانب خداوند (عافيت) و چيزي زايد بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هيچ گونه بدي به آنان نرسيد.»
?. در شگفتم از کسي که اندوهگين است، چگونه به ذکر «لااله الّا أنت سبحانک أنّي کنت من الظّالمين» (سوره انبياء، آيه ??) پناه نمي برد؛ زيرا خداوند به دنبال اين ذکر فرموده است:
«پس ما يونس را در اثر تمسّک به ذکر يادشده، از اندوه نجات داديم و همين گونه مؤمنان را نجات مي بخشيم.» (سوره انبياء، آيه ??)
?. در شگفتم از کسي که مورد مکر و حيله واقع شده، چگونه به ذکر «و أفوّض أمْري إلي الله إنّ الله بصيرٌ بالْعباد» (سوره غافر، آيه ??). .. پناه نمي برد؛ زيرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:
«پس خداوند (موسي را در اثر ذکر يادشده) از شرّ و مکر فرعونيان مصون داشت.» (سوره غافر آيه ??)
?. در شگفتم از کسي که طالب دنيا و زيبايي هاي دنياست، چگونه به ذکر «ماشاء الله لاقوّه إلّا بالله » (سوره کهف، آيه 39) پناه نمي برد؛ زيرا خداوند بعد از ذکر يادشده فرموده است:
«مردي که فاقد نعمت هاي دنيوي بود، خطاب به مردي که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود مي داني، اميد است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»( الأمالي صدوق، ص 6؛ بحارالانوار، ج 90، ص 184-185، به نقل از موعود، شماره 167)
کپی لینک کوتاه: