یادداشت/
کتاب و کتابخوانی در ایران
محمدرضا شیخی چمان دانشجوی دکتری تخصصی اقتصاد سلامت در یادداشتی نوشت: برای حرکت به سمت کتاب و کتابخوانی، اقدامات چندجانبه وسیعی نیاز است. ورود کتاب به زندگی هر فردی، میتواند جامعه را به سمت و سوی آگاهی هدایت کند و همه از این وضعیت منتفع شوند.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران، محمدرضا شیخی چمان دانشجوی دوره دکتری تخصصی اقتصاد سلامت در یادداشتی با عنوان «کتاب و کتابخوانی در ایران» نوشت: همواره به ما آموختهاند که کتاب، بهترین دوست و همنشین هر انسانی است؛ این کالا که میتوان آن را یک کالای فرهنگی قلمداد کرد، در موضوعات مختلفی یافت میشود. فردی مبتدی که میخواهد در بازارهای مالی سرمایهگذاری کند، دانشآموزی که قصد دارد به برنامه درسی خود نظم دهد، مدیری که در فکر برقراری تعامل اثربخش با سرمایههای انسانی سازمان است، زوجی که به دنبال ایجاد روابط زناشویی بهتر باهم هستند و هر عضوی از جامعه میتواند از این کالا بیشترین بهرهمندی را داشته باشد، آن هم با کمترین هزینه. چالشهایی درخصوص مقوله کتاب و کتابخوانی در ایران وجود دارد که به ترتیب بدانها پرداخته میشود.
خانواده: بودجهای مشخص (به شکل ماهانه) به خرید کتاب از طرف اغلب خانوارهای کشور اختصاص نمییابد. این چالش خود ریشههای فرهنگی (نظیر نبود سواد اطلاعاتی) و ریشههای اجتماعی-اقتصادی (نظیر نبود دسترسی مطلوب به کتابفروشی در همه مناطق و پایین بودن توان پرداخت مردم) دارد. گروههایی هم هستند که کتاب را به عنوان یک کالای دکوری تهیه کرده و آن را در کتابخانههای خود تلمبار میکنند، بدون اینکه مدتها به سراغ شان بروند.
وزارت آموزش و پرورش: ظرفیت سازی در بین دانشآموزان برای ایجاد علاقه نسبت به کتاب و کتابخوانی در بخش پرورش از وزارت آموزش و پرورش قرار میگیرد. در دنیای واقعی شاهد آن هستیم که سیاستهای اشتباه این سازمان، دانشآموزان را وارد چرخه باطل حفظیات می کند و برنامهای مدون برای ارتقای سایر بخشها وجود ندارد. در این جا، منظور نگارنده دانشآموزان مدارس دولتی عادی هستند، چرا که برخی از مدارس غیردولتی یا حتی مدارس دولتی استعدادهای درخشان (سمپاد)، به مراتب وضعیت بهتری در این باره دارند.
در سالهای آخر تحصیل نیز، استرس ناشی از کنکور، زندگی را در بهترین سالهای زندگی هر شخصی به یک کابوس مبدل میکند. گردش مالی مربوط به خرید کتب کنکوری و تنوع و تیتراژ بالای آنها به روشنی گواه از وخامت شرایط فعلی دارد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: وقتی کتاب را یک کالای فرهنگی بدانیم، این وزارتخانه باید نقش بیبدیلی در زمینه حمایت از صنعت چاپ و نشر و مخاطبان این صنعت ایفا کند. سقف یارانه خرید اعتباری در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال ۱۴۰۲ برای دانشجویان و طلاب، ۶۰۰ هزار تومان بود (۳۶۰ هزار تومان سهم مشارکت دانشجویان و طلاب و ۲۴۰ هزار تومان سهم معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی). با در نظر گرفتن قیمت کتاب، یک فرد با این مبلغ فقط میتوانست ۳ کتاب تهیه کند. شوربختانه، برخی ناشران در سالهای اخیر به دلیل اوضاع نابسامان بازار کتاب، فعالیت خود را خاتمه دادهاند.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز که درگذشته زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره میشد و هم اکنون به صورت یک نهاد عمومی غیردولتی و مستقل فعالیت میکند، نمیتواند با بودجه در اختیار خود، وضعیت موجود را دگرگون کند.
در مجموع، برای حرکت به سمت کتاب و کتابخوانی، اقدامات چندجانبه وسیعی نیاز است. ورود کتاب به زندگی هر فردی، میتواند جامعه را به سمت و سوی آگاهی هدایت کند و همه از این وضعیت منتفع شوند. با دیدگاه عدالت محوری، اقدامات مذکور چه از بعد ساخت کتابخانههای عمومی مجهز و چه از بعد خرید و توزیع رایگان کتاب متناسب با سلیقه افراد علاقه مند، در قدم نخست باید متوجه مناطق محروم کشور شود و سپس به سایر مناطق سرایت کند. خیرین نیز میتوانند برای تحقق اهداف فرهنگی جامعه، بیش از پیش ورود کنند. امید که پیوسته، افقهای روشنتری در انتظار ایران باشد.
نظر دهید