ايفاي رسالت آموزش حتي در دوران اسارت
به مناسبت ?? مرداد سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامي گفتگويي با دکتر علي اصغر کريمي؛ مدير مرکز اموزشي و درماني شهيد مطهري دانشگاه علوم پزشکي ايران انجام شده است .
به گزارش روابط عمومي دانشگاه؛ متن گفتگو به شرح زير مي باشد:
در ابتداي مصاحبه سخن خود را با کلامي از رهبر معظم انقلاب در اولين ديدار با آزادگان در سال ???? آغاز ميکند:
"شما ذخيره بزرگ الهي و يک ثروت عظيم انساني هستيد که در دست دشمن غصب شده بوديد. خداي متعال شما را به ملّت و به اين کشور اسلامي برگرداند."
آقاي دکتر کريمي چطور شد به جبهه جنگ رفتيد؟
در سال ???? دانش آموز سال سوم دبيرستان بودم که به دنبال پيام امام راحل ره مبني بر واجب کفايي بودن حضور در جبهه مانند بسياري از اقشار مختلف مردم داوطلبانه راهي جبهه هاي جنگ حق عليه باطل شدم.
چطور اسير شديد؟
در اولين اعزام خودم و در دومين عملياتي که شرکت داشتم به عنوان خط شکن وارد عمليات شدم و در پايان يک عمليات ايذايي اسير شدم.
بعد چه اتفاقي افتاد؟
بعد از اينکه اسير شدم پس از ضرب و شتم زياد، عراقي ها من را از ميان جمع بيرون آوردند و شايد هفت هشت بار من را کنار ديوار گذاشتند و با سلاح به سمتم نشانه ميرفتند ولي شليک نمي کردند. لحظات سختي بود و کاملا قبول کرده بودم که پايان اسارت، شهادت است و خود را به خدا سپردم. حدود ??? نفر بوديم که بعد از ? روز ما را به استخبارات عراق بردند که همه اسرا شرائط سخت و شکنجه هاي آن را با تمام وجود لمس کرده اند. بعد از يک هفته مارا به اردوگاهي در موصل بردند و هر چند ماه اردوگاه را تغيير مي دادند.
برنامه زندگي شما در اردوگاه ها بعد از دوران شکنجه و استخبارات چگونه بود؟
يک هفته بعد از اسارت در اردوگاهي بوديم که اسراي قديمي تر برنامه هاي متنوعي داشتند و ما هم بعد از ورود برنامه هاي زندگي جديدمان را چيديم و آموزش هاي مختلف از جمله قرآن، نهج البلاغه و زبان هاي خارجي را آغاز کرديم. ابتدا با زبان عربي شروع کردم و بعد بيشتر به آموزش زبان انگليسي مشغول شدم. يکي از کساني که در اسارت با جديت برنامه هاي آموزشي را ساماندهي و پيگيري ميکرد و به عنوان مترجم صليب سرخ فعاليت داشت آقاي سعيد اوحدي معاون محترم رييس جمهور و رييس فعلي بنياد شهيد و امور ايثارگران بود.
يکسال بعد عراقي ها به بهانه آموزش و درحقيقت براي بهره برداري هاي نظامي و تبليغاتي ، اردوگاهي به نام اطفال تشکيل دادند و اسراي کم سن و سال را به آنجا منتقل کردند و هر روز تعداد زيادي خبرنگار خارجي به دنبال مصاحبه با اسرا بودند تا ديدگاه هاي خود را انعکاس بدهند.
بيشتر اسرا در کلاسهاي اردوگاه شرکت نمي کردند و خودمان تشکيلات آموزشي داشتيم و در سطوح مختلف به آموزش موضوعات مختلف مي پرداختيم، به طوري که بعد از مدتي، زبان انگليسي من آنقدر پيشرفت کرد که حدود ? سال به عنوان مترجم اردوگاه براي انجام امور روزانه و ارسال و دريافت نامه هاي اسرا فعاليت کردم.
بعد از چه مدت خانواده از اسارت شما مطلع شدند؟
حدود ? ماه بعد مطلع شدند.
رسم جبهه رفتن بر اين بود که وصيت کنند؛ شما چه وصيتي داشتيد؟
وصيت خاصي نداشتم به جز اينکه سفارش کردم تحت تاثير افکار و نظرات مايوس کننده اطرافيان قرار نگيرند و شهادت من خللي در زندگي شان ايجاد نکند.
ما را ميهمان خاطره اي از دوران اسارت بفرماييد.
با توجه به اينکه مخاطبان ما جامعه علمي و دانشگاهي هستند اين موضوع را ميخواهم بيان کنم که در دوران اسارت ما هيچگونه امکانات براي تحصيل نداشتيم و اگر از کسي لوازم التحرير مي گرفتند، بعد از شکنجه، دو هفته به سلول انفرادي فرستاده مي شد. براي برگزاري کلاس ناچار بوديم از کارتن هاي سهميه صابون و پودر رختشويي و غيره استفاده کنيم. کارتن ها را در آب مي گذاشتيم و لايه لايه مي کرديم. براي نوشتن هم از خودکارهاي که براي نوشتن نامه در اختيار مي گذاشتند، اصطلاحا تک ميزديم و با سختي زياد در جاهاي مختلف پنهان مي کرديم.
شما در سال سوم دبيرستان به جبهه رفتيد و اسير شديد چطور ادامه تحصيل داديد؟
در دو سال بعد از آتش بس کمي فضا براي آموزش مساعد شد و کتابهاي درسي هم از ايران در اختيارمان قرار گرفت و اکثر آزادگان زير نظر دانشجويان آزاده، شروع به ادامه تحصيل کردند. من هم يکسال بعد از آزادي ديپلم گرفتم و يکسال هم پشت کنکور ماندم و در نهايت در رشته پزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران پذيرفته شدم.
شما در دوران نوجواني احساس تکليف کرديد و به جبهه رفتيد؛ امروز چه مي کنيد و تکليف نوجوانان امروز ما به نظر شما چيست؟
امروز هم صادقانه عرض ميکنم از دوران کودکي و قبل از انقلاب که در مبارزات عليه طاغوت شرکت مي کردم تا زمان جنگ و امروز خود را فدايي کشور و نظام مي دانم و در هر موقعيت شغلي با تمام وجود به انجام وظيفه مشغول بوده ام. به نظر من در شرايط فعلي که تحت شديد ترين تحريم هاي ظالمانه قرار داريم وظيفه نوجوانان امروز تحصيل دانش است تا بتوانيم با تکيه بر دانش بومي و شرکتهاي دانش بنيان نياز هاي کشور را برطرف کنيم و به معناي واقعي خودکفا شويم.
لازم به ذکر است دکتر علي اصغر کريمي پزشک مدير مرکز اموزشي و درماني شهيد مطهري دانشگاه علوم پزشکي ايران، متولد ???? در شهر قم است. سال ???? داوطلبانه به جبهه رفته و از سال ????، هفت و نيم سال از دوران جواني خود را در اسارت حزب بعث عراق گذرانده است.
نظامي
به گزارش روابط عمومي دانشگاه؛ متن گفتگو به شرح زير مي باشد:
در ابتداي مصاحبه سخن خود را با کلامي از رهبر معظم انقلاب در اولين ديدار با آزادگان در سال ???? آغاز ميکند:
"شما ذخيره بزرگ الهي و يک ثروت عظيم انساني هستيد که در دست دشمن غصب شده بوديد. خداي متعال شما را به ملّت و به اين کشور اسلامي برگرداند."
آقاي دکتر کريمي چطور شد به جبهه جنگ رفتيد؟
در سال ???? دانش آموز سال سوم دبيرستان بودم که به دنبال پيام امام راحل ره مبني بر واجب کفايي بودن حضور در جبهه مانند بسياري از اقشار مختلف مردم داوطلبانه راهي جبهه هاي جنگ حق عليه باطل شدم.
چطور اسير شديد؟
در اولين اعزام خودم و در دومين عملياتي که شرکت داشتم به عنوان خط شکن وارد عمليات شدم و در پايان يک عمليات ايذايي اسير شدم.
بعد چه اتفاقي افتاد؟
بعد از اينکه اسير شدم پس از ضرب و شتم زياد، عراقي ها من را از ميان جمع بيرون آوردند و شايد هفت هشت بار من را کنار ديوار گذاشتند و با سلاح به سمتم نشانه ميرفتند ولي شليک نمي کردند. لحظات سختي بود و کاملا قبول کرده بودم که پايان اسارت، شهادت است و خود را به خدا سپردم. حدود ??? نفر بوديم که بعد از ? روز ما را به استخبارات عراق بردند که همه اسرا شرائط سخت و شکنجه هاي آن را با تمام وجود لمس کرده اند. بعد از يک هفته مارا به اردوگاهي در موصل بردند و هر چند ماه اردوگاه را تغيير مي دادند.
برنامه زندگي شما در اردوگاه ها بعد از دوران شکنجه و استخبارات چگونه بود؟
يک هفته بعد از اسارت در اردوگاهي بوديم که اسراي قديمي تر برنامه هاي متنوعي داشتند و ما هم بعد از ورود برنامه هاي زندگي جديدمان را چيديم و آموزش هاي مختلف از جمله قرآن، نهج البلاغه و زبان هاي خارجي را آغاز کرديم. ابتدا با زبان عربي شروع کردم و بعد بيشتر به آموزش زبان انگليسي مشغول شدم. يکي از کساني که در اسارت با جديت برنامه هاي آموزشي را ساماندهي و پيگيري ميکرد و به عنوان مترجم صليب سرخ فعاليت داشت آقاي سعيد اوحدي معاون محترم رييس جمهور و رييس فعلي بنياد شهيد و امور ايثارگران بود.
يکسال بعد عراقي ها به بهانه آموزش و درحقيقت براي بهره برداري هاي نظامي و تبليغاتي ، اردوگاهي به نام اطفال تشکيل دادند و اسراي کم سن و سال را به آنجا منتقل کردند و هر روز تعداد زيادي خبرنگار خارجي به دنبال مصاحبه با اسرا بودند تا ديدگاه هاي خود را انعکاس بدهند.
بيشتر اسرا در کلاسهاي اردوگاه شرکت نمي کردند و خودمان تشکيلات آموزشي داشتيم و در سطوح مختلف به آموزش موضوعات مختلف مي پرداختيم، به طوري که بعد از مدتي، زبان انگليسي من آنقدر پيشرفت کرد که حدود ? سال به عنوان مترجم اردوگاه براي انجام امور روزانه و ارسال و دريافت نامه هاي اسرا فعاليت کردم.
بعد از چه مدت خانواده از اسارت شما مطلع شدند؟
حدود ? ماه بعد مطلع شدند.
رسم جبهه رفتن بر اين بود که وصيت کنند؛ شما چه وصيتي داشتيد؟
وصيت خاصي نداشتم به جز اينکه سفارش کردم تحت تاثير افکار و نظرات مايوس کننده اطرافيان قرار نگيرند و شهادت من خللي در زندگي شان ايجاد نکند.
ما را ميهمان خاطره اي از دوران اسارت بفرماييد.
با توجه به اينکه مخاطبان ما جامعه علمي و دانشگاهي هستند اين موضوع را ميخواهم بيان کنم که در دوران اسارت ما هيچگونه امکانات براي تحصيل نداشتيم و اگر از کسي لوازم التحرير مي گرفتند، بعد از شکنجه، دو هفته به سلول انفرادي فرستاده مي شد. براي برگزاري کلاس ناچار بوديم از کارتن هاي سهميه صابون و پودر رختشويي و غيره استفاده کنيم. کارتن ها را در آب مي گذاشتيم و لايه لايه مي کرديم. براي نوشتن هم از خودکارهاي که براي نوشتن نامه در اختيار مي گذاشتند، اصطلاحا تک ميزديم و با سختي زياد در جاهاي مختلف پنهان مي کرديم.
شما در سال سوم دبيرستان به جبهه رفتيد و اسير شديد چطور ادامه تحصيل داديد؟
در دو سال بعد از آتش بس کمي فضا براي آموزش مساعد شد و کتابهاي درسي هم از ايران در اختيارمان قرار گرفت و اکثر آزادگان زير نظر دانشجويان آزاده، شروع به ادامه تحصيل کردند. من هم يکسال بعد از آزادي ديپلم گرفتم و يکسال هم پشت کنکور ماندم و در نهايت در رشته پزشکي دانشگاه علوم پزشکي ايران پذيرفته شدم.
شما در دوران نوجواني احساس تکليف کرديد و به جبهه رفتيد؛ امروز چه مي کنيد و تکليف نوجوانان امروز ما به نظر شما چيست؟
امروز هم صادقانه عرض ميکنم از دوران کودکي و قبل از انقلاب که در مبارزات عليه طاغوت شرکت مي کردم تا زمان جنگ و امروز خود را فدايي کشور و نظام مي دانم و در هر موقعيت شغلي با تمام وجود به انجام وظيفه مشغول بوده ام. به نظر من در شرايط فعلي که تحت شديد ترين تحريم هاي ظالمانه قرار داريم وظيفه نوجوانان امروز تحصيل دانش است تا بتوانيم با تکيه بر دانش بومي و شرکتهاي دانش بنيان نياز هاي کشور را برطرف کنيم و به معناي واقعي خودکفا شويم.
لازم به ذکر است دکتر علي اصغر کريمي پزشک مدير مرکز اموزشي و درماني شهيد مطهري دانشگاه علوم پزشکي ايران، متولد ???? در شهر قم است. سال ???? داوطلبانه به جبهه رفته و از سال ????، هفت و نيم سال از دوران جواني خود را در اسارت حزب بعث عراق گذرانده است.
نظامي
کپی لینک کوتاه:
