روایتی از بانویی که کلاسش، اورژانس بود
در میان قدمهای شتابزده، جایی هست که آموزش نه با تخته و گچ، که با تجربه، واژه و نگاه معنا میگیرد. دکتر سمیرا وزیری، متخصص طب اورژانس، سالهاست که در خط مقدم درمان، چراغ یادگیری را روشن نگه داشته؛ استادی که کلاس درسش همان جاییست که زندگی، هر لحظه امتحان میگیرد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در دلِ شلوغی اورژانس و میان نوبتهای نفسگیر، جایی هست که آموزش از جنس زندگی جاریست. جایی که استاد فقط معلم درس نیست، بلکه همراهیست در مسیر فهم، بلوغ و بالیدن. دکتر سمیرا وزیری، با تجربهای بیش از یک دهه در طب اورژانس، نه فقط علم، که عشق را به نسل جوان پزشکی منتقل کردهاست؛ روایت او، تنها روایت یک استاد نیست، روایت لمس تأثیر، درک دلتنگی و لذتِ دیدن شکوفایی شاگردانیست که حالا خود چراغی به دست گرفتهاند.
گفتوگوی زیر به بهانه تکریم روز استاد است:
- لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟؟ _ دکتر سمیرا وزیری هستم، متخصص طب اورژانس و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران. از سال ۱۳۹۲، پس از کسب رتبه برتر بورد، به عضویت هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمدم.
ـ اگر بخواهید یک لحظه یا یک خاطره خاص را انتخاب کنید که همیشه در ذهنتان ماندگار شده، چه چیزی را تعریف میکنید؟
دکتر وزیری: در این حدود ۱۲–۱۳ سالی که تدریس میکنم، خاطرات زیادی در ذهنم نقش بسته است اما اگر بخواهم یکی از خاصترین آنها را بگویم، مربوط میشود به رزیدنتهایی که پس از دوران آموزشی، رتبه یک بورد تخصصی را کسب کردند. بسیاری از آنها در مسیر درس خواندن با من مشورت میکردند، و حالا بعضیشان از اساتید برجسته خود ما شدهاند. وقتی میبینی کسی که روزی دانشجوی تو بوده، امروز جایگاهی فراتر از آنچه تصور میکردی به دست آورده، حس غرور و رضایت عمیقی در دل آدم مینشیند.
- اگر به گذشته برگردید باز هم این رشته و مسیر را انتخاب میکنید؟
دکتر وزیری: اگر به گذشته برگردم، باز هم همین رشته و تخصص را انتخاب میکنم. الان در مرخصی هستم و نمیتوانم بهصورت حضوری در دانشگاه باشم، اما واقعاً دلتنگم. سختیها همیشه بوده اما وقتی از آن فضا فاصله میگیری، متوجه میشوی که چقدر به آن وابستهای. بله، حتماً باز هم همین مسیر را انتخاب میکردم.
- اگر بخواهید فقط یک ویژگی را به عنوان «اصل طلایی تدریس» نام ببرید، آن چیست؟
دکتر وزیری: اگر قرار باشد به رزیدنتهایی که قصد دارند وارد هیئت علمی شوند یک اصل طلایی در تدریس یادآور شوم، میگویم: خودت را جای دانشجو بگذار. باید با تمام وجود تلاش کنی که از دید او به موضوع نگاه کنی، بفهمی چگونه یاد میگیرد و چه چیزی باعث میشود مطلب در ذهنش بماند. به نظرم بهترین راه تدریس این است که سطح خودت را از نظر انتقال دانش، با دانشجو هماهنگ کنی و بر اساس نیاز او آموزش بدهی.
- در طول مسیر تدریس، آیا لحظهای بوده که دانشجویان یا محیط دانشگاه انگیزه شما را دوچندان کرده باشد؟ یا برعکس، لحظهای که بخواهید کنار بکشید؟
دکتر وزیری: در سالهایی که تدریس کردهام، دانشجویان زیادی کنارم بودند. بعضی ترمها یا کلاسها واقعاً انگیزه من را چند برابر میکردند. البته ما در طب اورژانس بیشتر در بالین هستیم تا کلاس درس.
یادم هست دورهای، تعداد رزیدنتهایمان خیلی کم شده بود و فشار کاری بالا بود. در همان زمان، گروهی از اینترنها به ما پیوستند که تازه کارشان را شروع کرده بودند اما باانگیزه، اخلاقمدار و پیگیر بودند. در پایان هر شیفت ۱۲ ساعته، نهتنها از خستگی خبری نبود، بلکه واقعاً انرژی میگرفتم از حضورشان. میگفتم: «نهفقط ممنونم، بلکه واقعاً احساس نمیکنم ۱۲ ساعت کار کردم!» همین حس علاقه به یادگیری و مسئولیتپذیریشان باعث میشد فکر کنم هر چقدر برایشان وقت بگذارم، کم است.
ـ اگر قرار باشد روزی فیلمی از زندگی شما ساخته شود، دوست دارید نام آن چه باشد؟
دکتر وزیری: سوال سختی است اما اگر روزی قرار باشد فیلمی از زندگی شغلیام ساخته شود، شاید نام آن را بگذارم: «تلاشگران نامرئی»
نظر دهید