• 1403/03/27 - 08:04
  • - تعداد بازدید: 6
  • - تعداد بازدیدکننده: 6
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه
  • /ZNhXo

برگزاری نشست علمی ترویجی با موضوع احیای کل نگری در علوم

نشست تحلیلی با موضوع احیای کل نگری در علوم در دهه های اخیر با حضور جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دکتر مهدی گلشنی فیزیکدان و استاد سابق دانشگاه شریف برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه علوم پزشکی ایران، نشست تحلیلی با موضوع احیای کل نگری در علوم در دهه های اخیر با حضور جمعی از اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دکتر مهدی گلشنی فیزیکدان و استاد سابق دانشگاه شریف برگزار شد.

 
در ابتدای این نشست دکتر مهدی گلشنی فیزیکدان و بنیانگذار فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف با اظهار تاسف از اینکه در دو سه دهه اخیر تحولاتی مهم در میان سرآمدان علم در غرب رخ داده و به نفع تفکر اسلامی ما است اما نسیم آن به ایران نوزیده عنوان کرد: متأسفانه فقط اداهای زشت غرب در محیط ما تقلید می‌شود به عنوان نمونه بیش از دو دهه است که کل نگری در علوم درغرب رواج یافته ولی اینجا خبر چندانی از توجه به این مهم نیست. 
 
 
گلشنی با اشاره به اینکه توجه به اصول عام از زمان یونان و دوران تمدن اسلامی رواج داشته گفت: تمام دانشمندان درجه اول از ابوریحان تا نیوتن همه فعالیت‌های علمی خود را عبادت می دانستند و هیچ نوع تفکیکی بین علوم و اعمال عبادی قائل نمی شدند و صریح آن نیز در روایات ما نیز است، این تفکر تا قرون وسطی و تا اوایل علوم جدید در قرن 16و17 ادامه داشت و آثار آنان مملو از اصول عام بود.
 
 
این فیزیکدان و استاد دانشگاه افزود: بعد از نیوتن که موحد بود مکاتب تجربه گرا و فیلسوفان ملحد ظاهر شدند و هر آنچه از تجربه حسی به دست می آمد را معتبر می دانستند، با آمدن آگوست کنت در نیمه اول قرن نوزدهم که مکتب پوزیتیویسم را بنیان نهاد، این تفکر تقویت شد و بعد با مکتب داروینیسم که فلسفه و دین را کنار گذاشت، از فلسفه و ماوراءالطبیعه و حتی خدا اعتبارزدایی شد و با آمدن فروید و ماخ و دیگران این نگاه رایج شد، با شروع قرن بیستم بود که پوزیتیویست های منطقی آمدند و گفتند هرچیزی که قابل مشاهده باشد معنا دارد و غیر از آن بی معنی است، همچنین لاک فقط برای علومی شأنیت قائل شد که با حواس قابل درک باشد، کانت هم راه او را ادامه داد و این رویه در دانشمندان بعدی تثبیت شد، آگوست کنت نیز بر آن تاکید کرد، اینگونه بود که پوزیتیویست نهادینه شد و به همه جا صادر شد بطوریکه امروز این نگاه در تمام دانشگاههای ما حاکم است این نگاه در نیمه اول قرن بیستم نیز جاری بود ولی مخالفانی مانند انیشتین داشت که گفت فیزیکدان ها اگر بخواهند مسائلشان حل شود باید سراغ فلاسفه بروند. 
 
 
گلشنی با بیان اینکه در نیمه دوم قرن بیستم قضایای مهمی اتفاق افتاد و فلاسفه علم ظاهر شد، گفت: از دهه 1960به بعد مکاتب مختلف فلسفه علم بروز کرد و به این نتیجه رسیدند که جواب سوال درباره ارزش های اخلاقی را از علم جدید نمی شود بدست آورد و از طرفی هیچ نظریه ای در هیچ کدام از علوم نیست مگر اینکه بخشی از اصول عام در آن بکار رفته باشد که از خود آن علم نیست. در سال 1993 در انجمن امریکایی پیشرفت علم گفته شد در نظریه تکامل داروین ما یک فرض ثابت را در نظر میگیریم (آنچه که می بینیم وجود دارد) و اصل ماورایی آنرا در نظر نمیگیریم. فقط به ظاهر پرداخته میشود و امر ماوراء ظاهر نادیده گرفته می شود. 
 
 
وی در ادامه به بیان دیدگاه برخی بزرگان علوم جدید پرداخت و عنوان کرد: بعد از گذشت مدت ها که تمدن غرب از این مبانی فاصله گرفت امروز سرآمدان علوم در غرب به این نتیجه رسیده است که باید چتری جامع بر سر همه علوم باشد. به عنوان نمونه پوپر گفت ارزش های اخلاقی را نمی توان از علم بدست آورد، علم باید همراه با به کارگیری ارزش های اخلاقی باشد، نگارش کتاب محدودیت های علم از سوی پیتر مداوار برنده جایزه نوبل، این نگرش را بسط داد و گفت اخلاق را نمی توان با علم توصیف کرد، سئوالات بنیادین مانند اینکه چرا ما می فهمیم یا چرا فقط این جهان وجود دارد_ که البته امروزه وجود جهان های موازی مطرح است - را علم نمی تواند پاسخ دهد حتی بعضی سوالات در علم به وجود آمد که خود علم توان پاسخ به آنها را نداشت؛ بنابراین گفتند برای پاسخ به این سوالات باید به سراغ فلسفه یا دین رفت تا جایی که همه فیزیکدان های مهم و بعضی زیست شناس‌های مهم گفتند برخی سئوالات را فقط دین می تواند پاسخ دهد و بدین صورت در دهه های آخر قرن بیستم، احیای دین مطرح شد بطوریکه هم اکنون انجمن فلاسفه خداباور چند هزار عضو دارد، همچنین انجمن بین المللی علم و دین شکل گرفته است. اما چیزی که متاسفانه در دانشگاه های ما نیست این است که فلاسفه علم نشان دادند و گفتند بر هر علمی چند اصل حاکم است که این اصول از خود آن علم گرفته نشده است این تحولات باعث شد نتیجه بگیرند که علوم تجربی جوابگوی همه سئوالات نیست و باید به سراغ کل نگری بروند بطوریکه مانند یک چتر اصول حاکم بر علم را توجیه کند و این اصول عام، سوالات بنیادین درباره جهان هستی را پاسخ دهد.
 
 
این فیزیکدان و پژوهشگر فلسفه علم با بیان اینکه ضرورت حاکمیت یک دیدگاه کل‌نگر بر علم و تکنولوژی لازم است، گفت: این گفته به این معنی است که اگر دانشجویان رشته‌های مهندسی، علوم پایه و سایر رشته‌ها تعدادی از دروس علوم انسانی شامل فلسفه، فلسفه علم، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و غیره را فراگیرند، خیلی ملاحظات را در رشته خود خواهند کرد.
 
 
وی در همین رابطه افزود: هایزنبرگ یکی از بزرگ‌ترین فیزیکدانان قرن بیستم بود و فیزیک هسته‌ای مدیون اوست، او گفت جهان را با عینک خودتان نبینید؛ جهان وسیع‌تر از آن است که عینک شما می‌بینید. یک دیدگاه کل‌نگر داشته باشید. هایزنبرگ می‌گوید امروزه افتخار عالم عشق به جزئیات و کشف و تنظیم کوچک‌ترین الهامات طبیعت در یک حوزه بسیار محدود است، این کشف همراه با احترام برای متخصص در یک حوزه خاص بوده است، ولی این به قیمت از دست دادن ارزش روابط در یک مقیاس بزرگ شده است، در این دوران به سختی می‌توان از یک دیدگاه وحدت‌یافته از طبیعت سخن گفت. جهان یک دانشمند، حوزه باریکی از طبیعت شده است که عمر خود را صرف آن می‌کند.
 
 
بنیانگذار فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه فلسفه نقش خیلی مهمی در علوم دارد، گفت: انیشتن همان اول که نظریه کوانتوم پیدا شد بر این باور بود که فیزیکدان ها و فلاسفه باید باهم بنشینند و مسائل را حل کنند اما کسی حرف او را گوش نداد ولی امروز به این نتیجه رسیدند که او درست گفته است. هایزنبرگ نیز گفته بود دنیا را فقط با تخصص خودتان نبینید و بزرگان علم هم گفته اند یک نگاه کل نگر به جهان داشته باشید.
 
این استاد فیزیک بیان کرد: قبلاً گفته می شد تجربیات مختلف از یک پدیده منجر به ایجاد تئوری میشود که آنهار را توجیه کند اما  امروز گفته می شود از تجربیات مشابه می توان بجای یک تئوری، چند تئوری مختلف  استنباط کرد.
 
 
گلشنی با اشاره به اینکه تحولاتی نیز که در بعد عملی رخ داد، افزود: اوایل قرن 21 جمعی از اساتید دانشگاه ام آی تی بزرگترین دانشگاه تکنولوژی امریکا در مقاله ای اعلام کردند فارغ التحصیلان مهندسی ما در جامعه امریکا موفق نیستند بعد از این در نشستی که با دانشگاه علوم انسانی داشتند به این نتیجه رسیدند که دانشجوی مهندسی حتما باید دروسی از علوم انسانی در این دانشگاه فنی مهندسی را انتخاب کند، کار به جایی رسید که لیسانس مشترک بین علوم انسانی، لیسانس مشترک علوم پایه و علوم مهندسی طراحی و اجرا کردند و حتی رشته فلسفه علم گذاشتند؛ بعدها در انگلیس نیز فوق لیسانس مشترک فیزیک و فلسفه راه انداختند. بعد از اینکه در امریکا دانشگاه‌های مهم مانند ییل و کلمبیا و نیویورک ائتلاف کردند که فیزیکدان ها و فلاسفه مسائل مشترک فیزیک و فلسفه را حل کنند، بلافاصله در انگلیس اکسفورد و کمبریج با هم ائتلاف کردند که بین علوم تعامل کنند و مسائل را به صورت مشترک حل کنند اما این نسیم به محیط ما نرسیده است آنجا نه تنها فلسفه احیا شد بلکه توجه به دین هم احیا شد تا جایی که انجمن بین المللی علم و دین در دانشگاه کمبریج درست شد.
 
 
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: در ایران عوامل نفوذی نگذاشتند تحولات مهمی که در سطح سرآمدان علم مطرح بوده در محیط ما مطرح شود چنانچه هم اکنون طب کل نگر در امریکا رواج دارد و در این رابطه انجمن سلامت و پزشکی یکپارچه تاسیس شد، دانشگاه سلامت طبیعی تاسیس شد مرکز ملی کل طب نگر تاسیس شده است که تمام زیر شاخه های طب های سنتی و مکمل را در خود جا می دهد.
 
  • گروه خبری : دانشجویی
  • کد خبر : 334636
کپی لینک کوتاه:
کلمات کلیدی
هدی شیرازی
خبرنگار:

هدی شیرازی

تصاویر