• 1404/05/14 - 08:22
  • - تعداد بازدید: 176
  • - تعداد بازدیدکننده: 147
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه
  • /ZoeJo

دانشگاه علوم پزشکی ایران میزبان قدوم خانواده شهدای سلامت در جنگ ۱۲ روزه بود

روز گذشته دانشگاه علوم پزشکی ایران در سالن همایش‌های رازی میزبان خانواده شهدای سلامت و کادر درمان بود. در این مراسم بیش از هزار نفر حضور داشتند و از صبر و مقاومت خانواده شهدا تقدیر کردند.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران، حوالی ۸ صبح بود و آفتاب کم‌رمق صبحگاهی مرداد ماه، جای خود را به هرم داغ یک روز تابستانی می‌داد. خورشید بی‌امان می‌تابید اما مسیر ورودی مرکز همایش‌های رازی با آن کتیبه یا اباعبدالله الحسین آغوش گشوده بود برای آنهایی که چند وقتی است رخت عزای عزیز بر تن کرده‌اند.

 

روز گذشته مراسم گرامیداشت شهدای سلامت و تقدیر از صبر و بردباری خانواده‌های آنها به دعوت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد. دعوتنامه‌ها قبلاً ارسال شده بود و حالا تیم اجرایی در تدارک یک مراسم باشکوه بودند.

 

پرچم‌های سه‌رنگ ایران حال‌وهوایی متفاوت داشت. عکس‌های بزرگ شهدای سلامت، یکی پس از دیگری، نگاه هر کسی را به سمت خود می‌کشید و سکوتی عجیب میان همهمه‌ی جمعیت طنین انداز بود.

 

مهمان‌ها کم‌کم در حال آمدن بودند و باید از این دالان بهشتی به سمت سالن حرکت می‌کردند. یکی آرام دستش را روی عکس شهید کشید و نمی‌دانم چه از دلش گذشت اما لبخند ملیحی روی لبانش آورد.

 

 

 

میزبان برنامه‌های بسیار تدارک دیده بود اما یکی از بخش‌های جذاب آن برای مهمانان اتحاد سرخ بود. درست در کنار ستون اول از مسیر ورودی سالن یک «روپوش سفید پزشکی» همان که نماد صلح است و انسان دوستی در قابی ساده نشسته بود و هر که می‌گذشت با رنگ قرمز اثر انگشتی به جا می‌گذاشت، ردّ انگشت‌هایی که هر کدام شبیه پیمانی تازه برای ادامه راه شهدا و نشان همدلی بود.

 

 

هنوز کمی مانده بود به ساعت شروع مراسم اما سالن پر شده بود و خیلی‌ها ایستاده به نظاره ایستادند؛ امدادگران هلال‌احمر، کادر اورژانس، پزشکان و پرستاران همه کنار هم نشسته بودند. رنگ لباس‌هایشان انگار پرچم ایران را زنده کرده بود. مراسم که آغاز شد سالن کمی آرام گرفت و تنها گاهی زمزمه‌های ریزی از شیطنت‌های کودکان حاضر به گوش می‌رسید اما یک صدا، یک آهنگ و قاب تصویر حکایت از ورود مهمانان ویژه داشت. خانواده‌های شهدای سلامت وارد شدند، صدای گریه مادری در گوش سالن میپیچید، سکوت بود و احترام، همه بی‌اختیار از جا برخاستند. صدای مادر کمی آرامتر شد، هر کدام کنار تابلوی تمثال عزیزشان نشستند، حالا صدای کف‌زدن‌ها بود اما در عمق سالن، بغض سنگینی می‌پیچید؛ مادرانی که چشمانشان از اشک برق می‌زد، پدرانی که دست‌هایشان را محکم گره کرده بودند و به عکس عزیزانشان خیره مانده بودند.

 

 

ما مرد میدانیم در بستر نمیمیریم

 

این روزها صدای «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» مادران شهدا با صدای زینب کبرا(س) در آمیخته است. اشک‌هایشان برای حسین است و اهل بیت حسین (ع). پدر شهیدی می‌گفت فرزندم فدای حسین فاطمه و این یعنی شور و شعور حسینی در جامعه ما ریشه دارد.

 

صدای یک حماسه‌خوان قدیمی در سالن رازی میپیچد. همه آنها که قبل از دهه هفتاد به دنیا آمده‌اند، با نوای کاروان او را شنیده‌اند. حاج صادق آهنگران امروز با صدای حماسی‌اش، حال‌وهوای سال‌های دفاع مقدس را برگرداند، همان حال‌وهوایی که همه را به یاد ایثار و دلاوری‌های گذشته انداخت. او اما امروز از حاجی‌زاده‌ها و سلامی‌ها یاد کرد، از فرزندان شهدا و همسران صبور آنها، او با صدا رسا میخواند: 

ما نان ز دست خصم پیغمبر نمی‌گیریم / ما مرد میدانیم در بستر نمیمیریم

 

 

شهدای سلامت قلب تپنده ما هستند

امروز هر کس که گوشه‌ای از زندگی‌اش به سلامت مرتبط بود، آمده بود تا در غم خانواده شهدا شریک باشد اما میزبان اصلی وزیر بهداشت بود. دکتر ظفرقندی در جمع حاضرین با صدایی آرام اما محکم گفت: کشور ما با رژیم صهیونیستی طرف است که به هیچ اصل و قاعده‌ای پایبندی ندارد وگرنه کجای دنیا به خانواده‌ها و کودکان اینطور حمله می‌شود. اکنون هر که کوچکترین ذره‌ای از شرف و انسانیت داشته باشد و صحنه‌هایی از سلاح گرسنگی برای کشتار جمعی در غزه را ببیند نمی‌تواند ساکت بنشیند.

 

وزیر بهداشت بیان کرد که کشور ما با همت همه مردم جلوی این رژیم وحشی ایستاد و سند افتخار دیگری به نام مردم و جامعه پزشکی ثبت شد و جامعه پزشکی در ایام بحرانی کنار خانواده‌ها ماند و ایثارگری کرد. هدف ما از برگزاری این برنامه عرض تسلیت به خانواده شهدای سلامت و ابلاغ این پیام بود که شهدای سلامت قلب ما هستند. جامعه سلامت و پزشکی رسالت و وظیفه دینی و انسانی خود را در ایام بحرانی و جنگی به خوبی انجام داد.

 

 

روحیه عاشورایی در بین کادر سلامت حاکم بود

مرز کارشان به وسعت جهان است، هر جا که صدای مظلومی بشنوند با پای دل میروند، سرخ پوشان هلال احمر را می‌گویم، آنها همیشه پای کار مردم هستند و در این جنگ تحمیلی با خونشان از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دفاع کردند.

 

پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلال‌احمر چند روایت کوتاه از روزهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تعریف کرد. او از شب‌هایی گفت که بیمارستان‌ها یکی‌یکی هدف قرار می‌گرفتند اما پزشکان و پرستاران عقب ننشستند: دوربین‌های مداربسته هنوز نشان می‌دهند، حتی وقتی موشک‌ها می‌آمد، کسی نرفت. هیچ بیماری پشت در نماند. داروها به موقع رسیدند. هیچ‌جا کار درمان به تأخیر نیفتاد. این‌ها همه شرافت شماست.

 

او مکثی کرد، صدایش می‌لرزید، گوشه ذهنش خاطرات را یکی یکی مرور می‌کرد. کولیوند ادامه داد: پدر شهید ملکی در بهشت زهرا می‌گفت بروید من تنهایی عزیزم را دفن می‌کنم تو رو خدا شما بروید نگران نباشید این روحیه روحیه عاشورایی است و ما دقیقا در همان روزها و در ایام نزدیک به شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) با تمام جان و دلمان آن را احساس کردیم.

 

 

حسن ختام این یادواره تقدیر از صبر و شکیبایی خانواده شهدا بود. آنها روی صحنه رفتند و با لوح و تندیس از آن‌ها تقدیر شد. لرزش دست‌هایشان هنگام گرفتن لوح، اشک‌های پنهانی که از گوشه چشمشان سرازیر می‌شد، بی‌آنکه کلمه‌ای گفته شود، هزاران حرف داشت؛ حرف‌هایی که در تمام سالن پیچید و ماندگار شد اما در پایان آنها قاب عکس مزین به تصویر فرزندانشان را به دست گرفتند و از صحنه رفتند.

 

 

  • گروه خبری : اخبار برتر,کارکنان
  • کد خبر : 353936
کپی لینک کوتاه:
کلمات کلیدی
حمیده  آقاجانی
خبرنگار:

حمیده آقاجانی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید