یادداشت پدرام سلطانی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایران؛
وقتی بیمار با احوالپرسی و لبخند پزشک مواجه نمیشود
بیمار دوست دارد بخشی از مسئولیت درمان خود را برعهده بگیرد. نوعی درمان که در روانپزشکی تحلیلی به اوج خود میرسد. اما در بدو ورود بعد از صف طولانی مطب، گاهی حتی با احوالپرسی و لبخند پزشک مواجه نمیشود.
به گزارش مفدا ایران، پدرام سلطانی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایران در یادداشتی با عنوان «چرا بیمار با احوال پرسی و لبخند پزشک مواجه نمیشود» نوشت: تصور آینده شغلی ام برایم جذاب است. ارتباط با بیماران به عنوان پزشک، زیباترین چشم اندازی است که دست من را به آینده میکشاند. بارها کتب پزشکی روایی را ورق زدهام و چشمم در جملاتی گیر کرده است که با آن ارتباط گرفتهام. جملاتی که خودم آنها را زیستهام.
آنجایی که پزشکم را نجات بخش زندگیام دیدهام و با شوق زیادی منتظر بودهام به من نگاه کند، به من توجه کند و از من سئوالی بپرسد. حقیقت این است که وی به من توجه میکرد، نگاهم میکرد و من را میخواند. گاهی از رخسارم و بیشتر از روی پرونده پزشکیام. این دقیقا درحالی بود که گاهی میزان انتطارم برای دیدنش را با ساعت حساب میکردم. (چند ساعت طول می کشید)
انتقادات متعددی وارد بر نظام سلامت و درمان خواندهام، ارتباط با بیمار و به جا آورده شدن این نیاز که پزشکم به من توجه کرده و متوجه حضورم شده است را نمیتوان انکار کرد، اما عوامل موثر بر نبود این ارتباط نیز به آسانی مرتفع نمیشود.
درمان امروز بسیار سیستمیک تر و غیرانفرادیتر از دهههای گذشته است. ارزیابی بیماران، مستندسازی، حضور پلتفرمها و هوش مصنوعی در درمان؛ همگی کادر درمان را به نقطهای رسانده است که ثبت دقیق و مستندسازی از احوال پرسی با بیمار برای سلامت وی بسیار ضروریتر شود.
بیمار دوست دارد بخشی از مسئولیت درمان خود را برعهده بگیرد. نوعی درمان که در روانپزشکی تحلیلی به اوج خود میرسد. بیمار مراجعه کرده است تا خود بیماریاش را شرح دهد و به او فهمانده شود که برای پزشک او معاینه دقیق بسیار مهم است و مراجعه وی مهم تر از ارسال دفترچه و سابقه درمان وی است. اما در بدو ورود بعد از صف طولانی مطب، گاهی حتی با احوالپرسی و لبخند پزشک مواجه نمیشود.
پزشک برای او روند تشخیص و آزمایشها را تشریح نمیکند. مراتب تشخیص را متوجه مراجعه نمیکند. اما پزشک اینجاست که باید تاریخچه درمان و داروهای مصرفی بیمار را دقیق و بر روی کاغذ دنبال کند. مستندسازی کند تا از خطاهای پزشکی جلوگیری شود و موارد تجویزی خود را در پلتفرم ثبت میکند، همان ارتباط کوتاه کاغذی را از بیمار خود میگیرد تا خطاهای پزشکی را پایینتر بیاورد. پزشک در این نقطه اشتباهی را تکرار میکند و آن نبود شفافیت درمان برای بیمار و همراه او است. تفاوتی که پزشکان مدرن با عطاریها و سردمداران شبه علم دارند.
مثال اخیر، یکی از گلایه ها از بی توجهی پزشکانی بود که در شرایط پاندمیک، توجه کمی به شرح حال گرفته شده از بیمار داشتند. این درحالی است که در شرایط پاندمیک، با بروز چند علامت از علائم بیماری با درصد احتمال بالا، همان بیماری پاندمی است و تعداد بالای مراجعین اجازه نمیدهد دقایق طولانی به وضعیت مشابه و تکراری بیماران گوش دهد که منجر معطلی بیشتر مراجعین بعدی و احتمال شیوع بیشتر عفونتهای بیمارستانی میشود.
از خوش قلم ترین نویسندگانی که به این بعد از دنیای علوم پزشکی و درمان پرداخته است، دکتر "دنیل افری" است که با کتابهای سه گانه خود (آن روی سکه، نیمه پنهان پزشک، "آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود") با ترجمه دکتر افروز معتمد؛ چاپ نشر چشمه، قدمی اجتماعی برداشته است تا با صدای کادر درمان، وارد ذهنیت خوانندگان شود.
همچنین زیباترین جملهای که از کتاب "وقتی نفس هوا میشود" خواندم روزی بود که دکتر پال کلانثی، جراح مغز و اعصاب وقتی از پزشک خود جدول زمانی عمر باقیمانده را در مراحل پایانی سرطان مغز استخوان خود میخواهد، در مواجهه با این واقعیت آماری که سالها به صراحت برای بیماران خود مینوشت میگوید: «از زمانی که خودم هم یکی از بیماران شدم ارتباطم با آمار تغییر کرد.»
پایان مطلب//
نظر دهید